برای کودکانم که مرا درک می کنند...
پسرک ناز و کوچولوی مامان سلام.فدات شم که چون من صبح زود بیدارت کردم هنوز خوابی!پاشو مامانی ساعت 6داره میشه ها!!آره پسرم مدرسه رفتنای هر روزه ی مامان بدون هیچ وقفه ای شروع شد.امسال هم مهد نمیذارمت با کمک مامانی جون مهربون ایشالا امسال رو هم پشت سر میذاریم.وقتایی شیفت صبح نباشم که تا ظهر خودم هستم و کله ی سحر بیدارت نمیکنم ولی یه روزایی مثل امروز مجبورم از خواب ناز بیدارت کنم.ببخشید پسرم کاری از دستم بر نمیاد.تازه هنوز وضع تو از خیلی بچه های دیگه که با وجود سن پایین تر هر روز میرن مهد خیلی بهتره!مگه نه پسرم؟؟؟؟امروز مامانی و بابا جون مجبور بودند از تو و امیر علی با هم مواظبت کنند!شیطونک مامان بابا جون ازت تعریف می کرد و می گفت صدرا اصلا اذیت...