صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

بهانه و قصه

1392/6/22 18:35
318 بازدید
اشتراک گذاری

 

صدرا

سلام پسرم.این روزا خیلی سرم شلوغه.کم کم مدرسه ها شروع میشه.

 هر چند میشه گفت مامانت همه ی تابستونو هم درگیر مدرسه رفتن بود.شرمندم پسرم شغلم

این طورایجاب میکنه که نباشم.میدونم که دوست نداری تنهات بذارم،ولی ناچارم!امسال هم این 

پستو دارم.ولی سال بعد قول میدم فقط تدریس برمیدارم تا بیشتر پیش تو و کیانا باشم.

امروز روز خوبیو شروع نکردی.فکر کنم دوباره سرما خوردی و مدام بهانه می گیری.

یکی از نمونه های بهانه گیریهات:آب می خوام.بهت آب دادم.(خیابون بودیم)همه ی آب  بطریو 

خالی کردی کف خیابون.بعد دوباره گفتی:چرا آبا رو ریختم ؟حالا چیکار کنم؟دوباره بهت آب

دادم.گفتی:نمی خوام آب بخورم.من آدامس می خوام...........

البته از این نوع بهانه ها ماشالا هر روز داری ولی امروز بیشتر بود.

بعداز ظهر هم که می خواستی بخوابی موبایل بابا رو می خواستی که گفتم بابا موبایلشو داده 

آقا درست کنه ،خونه نیست و باز نق نق نق......بلاخره گفتم برات قصه بگم؟گفتی آره.قصه ی

ماشینو بگو.

حالا قصه ی ماشینو که از خودم در آوردم برات می نویسم:

یکی بود یکی نبود.یه روز صدرا و مامانش رفتن خیابون.مامان صدرا براش یه ماشین

خرید.ماشینش چه

رنگی بود صدرا؟ماشین سبز.آره صدرا ماشین سبزشو خیلی دوست داشت.همیشه باهاش

بازی میکرد تا

این که یه روز ماشینش چیکار شد؟صدرا:خراب شد.خب چرا ماشینش خرابشد؟صدرا:نیمیدونم.


چون صدرا روش نشسته بود.خلاصه صدرا ماشینشو برد پیش مامانش.مامان گفت:پسرم مگه 

نگفتم نباید روی

ماشین بشینی؟حالا این بار ماشینتو چسب میزنم ولی دیگه باید مواظب باشی.صدرا هم

گفت:باشه.

قصه ی ما به سر رسید،کلاغه به خونش نرسید.

بعد از این قصه  سه تا قصه ی دیگم ازم خواستی. قصه ی لامپ،ساحت(ساعت)کیتاب(کتاب).که

من در

آوردی یه چیزایی گفتم و دیگه خوابت برد.هنوزم خوابی وگرنه نمیذاشتی من اینقدر بنویسم.امید

که همیشه سرحال و سلامــــــــــــــــــــــــــــــــــت باشـــــــــــــــــــــــــــــــــی.قلبفرشتهقلبفرشته

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان ریحان
22 شهریور 92 18:37
سلام عزیزم ان شالله گل پسرت همیشه خوب باشه و سرما هم نخوره
حرفات حس خیلی خوبی ر و بهم میده مرسی که میای بهم سر میزنی


خواهش می کنم عزیزم.در پناه حق سلامت باشی و استوار

ی
24 شهریور 92 21:50
دیگه صدرا جووووووووووونه