صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

سلام....

سلام به همه ی دوستان گلم و سلام به کیانا جون و صدرا جونم.امیدوارم مثل همیشه حال همه خوب و خوش و سلامت باشه و اما این روزها فاصله ها خیلی خیلی زیاد شده حداقل در مورد ما که متاسفانه اینجوریه...دید و بازدیدها منوط شده به دیدن هفته ای یه بار مامان باباها...خواهر برادرا رو هم مگه خونه مامی جان ببینیم وگرنه که....تلفن و تلگرام و شبکه های مجازی سر جای خودش ولی هیچ کدوم جای دیدنها رو نمیگیره اما نمیدونم وقت کمه یا حوصله یا پرمشغله شدنمون.به هر حال امروز بعدازظهر مثل خیلی از روزهای دیگه با وجود خستگی کار و بیدار شدنهای صبح زود خواب به چشمام نیومد که نیومد و دلم عجیب هوس اومدن به اینجا رو کرد.یاد روزهای اول ساخت وبلاگم افتادم که چقدر شوق و ذوق داشتم ...
8 آذر 1394

تولدت مبـــــــــــــــــــــــــــــــــارک عزیزم...

سلام به همه.عیدتون مبارک دخترم سلام.کیانای عزیزم سلام.گلم،نمیدونی چقدر شرمنده ات شدم که نتونستم بیام و برات پست تولد بذارم....خوشگل مامان خودت شاهد موقعیت فعلی و مشغولیتهای من هستی و میدونم درک میکنی که مامان،با تمام وجود دوست داشت برات پست مخصوص بذاره و نتونست.پس همین حالا برای صدمین بار میگم:تولدت مباررررررک به هر حال عزیز مامان 11 سال از تولدت و حضورت در این دنیا گذشت.کیانای من،تو دقیقا در روز جمعه 10 مهر 1383 ساعت 14.30 پا به هستی نهادی و دیروز بعد از 11 سال دوباره تولدت شد روزجمعه...11 سال پیش تولدت مصادف شد با نیمه شعبان و دیروز تولدت مصادف شد با عید غدیر.عجب تقارنهای زیبایی... به هر حال عزیزم الان که دارم این پستو...
11 مهر 1394

عزیزم دوستت دارم...تولدت مبارک

سلام به همه دوستان گلم.... پسر گلم عزیز دل مامان سلام.خوبی عزیزم؟الان که در حال خوندن این پستی چه احساسی داری گلم؟فدای تو بشم من... خداوند بزرگ لطفشو شامل حالم کرد که باشم و از تولد 5 سالگیت بنویسم...عزیزم گل من تولدت مبارک.5 سال از به دنیا اومدنت گذشت...نمیتونم بگم خیلی زود گذشت یا خیلی سخت گذشت هیچ کدومش عزیزم خیلی خوب گذشت.بودن در کنار تو و پا به پای تو پیر شدن و دور شدن از سالهای جوانی...بودن در کنار تو و فکر کردن به آینده ات...فکر کردن به موفقیتت و روز به روز بزرگ شدنت....این 5سال برای هر دوی ما پر است از خاطرات خوب و شیرین و بعضا و گاه دردناک.دردناک مثل امروز که در بازی با پسر داییت سرت محکم خورد به درب آهنی و اندازه ی یه گردو ور...
18 شهريور 1394

سلامی به زیبایی تقارن دهها!!!!

سلام به دوستان خوبم.امیدوارم حال همه تون خوب و خوش باشه و روزهایی شاد و پر از لحظات خوب در انتظارتون راستش چند روز پیش دخترم با دیدن روزشمار بالای وب با خوشحالی صدام زد و گفت:مامان!!!یه اتفاق خوب داره برام میفته!!!منم گفتم چی؟گفت چند روز دیگه من 10 سال و 10 ماه و 10 روزم میشه چون قبلا تقارن 4 ها رو برای صدرا نوشته بودم توجه به این نکته برای دخملی مهم شده بود.میدونین دیگه و حالا من از تقارن دهها مینویسم.... دخترم!کیانای خانم و دوست داشتنی من امروز 10 سال و 10 ماه و 10روز از تولد تو میگذرد.تقارن دهگانه ات مبارکت باد عزیزم بارها به تو گفته ام که من با تو مادر شدم و حس مادری را برای اولین بار با در آغوش گرفتن تو تجربه کردم.حس مادری و نگرا...
20 مرداد 1394

گاهی یک هفته هم یک عمرمیشود....

سلام....سلامی گرم و دوستانه به تک تک دوستان خوب و مهربونم.طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق امیدوارم حال همه تون خوب باشه و روزهایی سرشار از آرامش و سلامتی داشته باشید.سلام دوم همیشگی منم برای کیانا خانم و آقا صدراست.بچه های گلم،ایشا....شما هم در پناه حق روزهایی سرشار از موفقیت و سعادت و سلامتی پیش رو داشته باشید. و اما....واقعا هم گاهی یک هفته هم به اندازه ی یک عمر برای آدم میگذره...البته هفته هایی از جنس بیماری...متاسفانه دقیقا شب یکشنبه ی پیش پسری در خواب ناآرام بود و چندین بار ناله کرد و خلاصه خواب خوبی نداشت.صبح یکشنبه چون هوا خیلی گرم بود و صدرا هم علامت خاصی نداشت دکتر نبردمش و موکول کردم به بعدازظهر.خلاصه عصر همراه کیانا و صدرا رفتیم...
18 تير 1394

ز مثل زندگی...

سلام به همه ی دوستان گلم و سلام به کیانا خانم و آقا صدرا امیدوارم حال همه خوب و خوش باشه و روزگار بر وفق مراد خب مدت نسبتا زیادیه که به دلایلی که در جریان بودید پستی نگاشته نشده و البته که نکات قابل عرض زیاد بوده ولی در گذر از روزهای پر دغدغه به فراموشی سپرده شده اما مهم همین برگشت میباشد و بس مثل همیشه واقعا نمیدونم چی قراره تو این پست بنویسم و حتی هنوز عنوانم براش نذاشتم ولی امیدوارم از خوندن این پست فی البداهه ی مرضیه بانو خسته نشید و خوشتون بیاد اول از این حالات اخیر صدرا جانم بگویم که بدجور پولکی شدی پسر گلی نمیدونم چرا اینقدر زود اقتصاد وارد ذهن شما شده؟؟البته مقصر اصلی این وضعیت عیدیهای جنابعالی بود که لذت میبردی از وجودشون و سعی در...
25 ارديبهشت 1394

تا شقایق هست....

تا شقایق هست،زندگی باید کرد.... دوستان عزیز و همراهان مهربونم،یه دنیا ممنونم از لطف و همدردی تک تک شما عزیزان...امید که هیچ گاه غبار غم روی چهره تون نشینه و امید که هیچ پدر و مادری داغ فرزند نبینه...مهربونهای من!براتون بهترینها رو از خداوند بزرگیها و زیباییها آرزومندم و باز هم از اینکه در این چند روز با سر زدنها و پیامهای گرما بخشتون منو تنها نگذاشتید بی نهایت ازتون سپاسگزارم.حال همه ی ما خوب است گرچه با غمی بزرگ دست و پنجه نرم می کنیم ولی تا شقایق هست زندگی باید کرد و مرگ پایان کبوتر نیست.رضای عزیز،روحت شاد و قرین رحمت الهی!! ...
19 ارديبهشت 1394