صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

بازگشت به گذشته...

سلام خدمت دوستان گلم و بچه های خوب و مهربونم بله به همین سرعت 12 روز از بهار 1394 گذشت و انگار همین دیروز بود که همه در تکاپوی هفت سین و عید و خرید و برنامه ریزی تعطیلات بودیم...و حالا این تعطیلات تموم شد و دوباره روز از نو و روزی از نو به هر حال دوستان!مثل همیشه آرزویم برای همه ی شما و هم وطنانم سلامتی و نشاط در روزهای آتی و پیش روست.بهترینها حق ماست...مال ماست....سهم ماست...مگه نه!!! و اما اندر تکاپوهای خانه تکانی نوروزی نمونه کارهایی از مهد کیانایی و نقاشیهای دوران بچگیش پیدا کردم که دلم نیومد بدون گذاشتن یه پست مخصوص واسه دخملی بذارمشون کنار.این بود که ازشون عکس گرفتم و در ادامه شما رو دعوت میکنم به دیدن کارهای کیانا جون از 2.5 سالگی به...
12 فروردين 1394

گردشی در سومین روز بهار...

سلام و صد سلام به دوستان خوب و همیشه همراهم سلام به کیانا خانم و آقا صدرا.دوباره میگم عیدتون مبارک دوستان عزیزم و آرزو میکنم روزهایی شاد در انتظارتون باشه در این سال جدید. و اما در سومین روز از بهار 1394 و در حالیکه هوا کاملا ابری بود و نوید یه بارون بهاریو میداد به خاطر اصرار کیانا خانم که چرا ما بیرون نمیریم و دوست دارم هوا بخورم و ....تصمیم گرفتیم به دامن طبیعت پناه برده و در یک تماس تلفنی با خواهر کوچیکه قرار شد ساعت 10.5 بریم هواخوری بله دوستان راه افتادن ما همان و شروع نم نم بارون که البته گاه جر جر بارونم میشد همان شما که یادتان نرفته که آبجی کوچیکه ی ما مامان هلیا جان 6 ماهه و هستی خانم 6 ساله هستن و با وجود بچه ها در این هوای سرد ...
5 فروردين 1394

نوروز 1394

سلامی زیبا و بهاری حضور محترم دوستان عزیزم و خانواده ی خوبم امیدوارم موفق ترین معمارها در ساختن بهترین و شادترین روزها و هفته ها و ماههای سال 1394 باشید.از شما دوستان مهربانم دعوت میکنم با ما همراه شوید برای دیدن عکسهایی از هفت سین و بهار 94 خانه ی ما شادمان و دلارام باشید   صدرا جانمان دقیقا مثل سال گذشته حاضر به پوشیدن کفشهای نو نبود.بچمو ببینید در حالی که کفشهای نو در دستش است و کفشهای کهنه در پایش البته به خاطر قاب بچم لنگه نداره پی نوشت 1:سبزه ی ما عدس بود که متاسفانه کچل موند و دیر دراومد و این سبزه ی گندمیو از خونه ی خواهر جانمان برداشتم پی نوشت2:تخم مرغ...
2 فروردين 1394

من و صدرا در خانه تکانی 1393

سلام دوستان گل گلابی خودم.یادتونه من چقدر تلاش نمودم در خانه تکانی؟؟؟؟؟؟؟؟با اینکه خونمون خیلی درندشت نیست ولی چون دیر شروع کردم و سرکار هم میرفتم و صدرا جانمان هم با من بود و کاملا تنها  بودم کارهایم طول کشید دوستان یعنی طـــــــــول ها ولی به هر حال همه چی تموم شد و عید منتظر نموند و سر موقع اومد منم قبلا گفته بودم این پستو میذارم ولی نشد و حالا با استفاده از گزینه ی ویرایش زمان میبرمش سال 93 یا حتی 39 وقتی میتونم چرا انجامش ندم؟؟!! خلاصه میکنم دوست جونیها و میرم سراغ عکسها که خیلی گویاتر از کمکهای بی دریغ پسرم در خانه تکانی 93 حکایت دارند.پس بفرمایید بریم پسرک پشم شیشه های یکی از متکاها رو که درزش باز شده درآورده و اومده میگه:...
28 اسفند 1393

اندر احوالات ما....

سلام و صد سلام به دوستان خوب و گل و دوست داشتنی خودم و یه سلام هم به کیانایی و صدرایی جانم و اما در حالی که سال 1393 آخرین لحظات و ثانیه هایش را سپری میکند میتوان گفت بدو بدوها و خانه تکانیهای بنده نیز تا حد زیادی انجام شده و میشود کمی نفس کشید و استراحت نمود البته به قول ریحانه جانم کار خانه همیشه هست ولی باید خودمون یه جوری تمومش کنیم و این حرف ریحان خوب به دلم نشست...خوب خب از همه چی باید براتون بگم....راستش نمیخواستم خیلی خونه بتکونم ولی دیدم نمیشه و تکوندم مهد صدرایی از چهارشنبه پیش یه کاردستی هفت سین بهمون دادند و گفتند سال خوبی داشته باشین خداحافظ...ولی امروز پسریمونو بردیم مهد چون درگیر مدرسه بودیم کیانایی فردا روز شاد و آزاد دارن و...
24 اسفند 1393

بیلان صدرا!!!

سلام و صد سلام به دوستان خوب و مهربونم یه سلام مخصوص هم به خونواده ی خوشگلم خب دوست جونیها یادتونه تو پست گوناگون گفتم باید برم جلسه ی اولیا و مربیان مهد صدرا؟؟؟؟خب هیچی دیگه رفتم بله خواهرا!!!ما اونروز که دقیقا نمیدونم چند شنبه بود...فک کنم یکشنبه...آره بعد از اینکه از مدرسه اومدم و یه نهاری خوردیم خسته و خواب آلود راهی مهد صدرایی شدم تا ببینم پسرکم این چند ماهه چیکار کرده راستش من دیرتر رفتم چون دفعه ی قبل خیلی طول کشید تا جلسه شروع شد منم این بار دیر رفتم و وقتی رسیدم تقریبا صحبتهای مدیریت محترم مهد تموم شده بود و باز رسیده بودن به بحث شیرین شهریه یه خانمی هم اومده بود و کلی راجع به لگو بازی و تاثیرات لگو بر هوش و تمرکز بچه ها صحبت کرد.ا...
22 بهمن 1393

تقارن چهار ها....

سلام به شما دوستان خوبم.راستش چند روز پیش دوست گلم مریم جون مامی آیدین خان به مناسبت تقارن سه ها برای پسری پست مخصوص گذاشته بودند.منم همون روز رفتم وب صدرا و با دقت روز شمارو دیدم و متوجه شدم بعله پسری ما هم در حال نزدیک شدن به تقارن چهار هاست...این شد که با تقلب از وب مریمی تصمیم گرفتم منم یه پست بذارم.مریم جونم ممنونم پس با هم میریم به استقبال از 4 سال و 4 ماه و 4 روزگی پسرم پسرم،پسرک 4 ساله و دوست داشتنی من!زمانی که برای اولین بار و بعد از رفتن به سونو فهمیدم پسر هستی،احساسی گنگ و نامفهوم وجودمو در برگرفت.احساسی آمیخته با ترس.با به دنیا آمدن کیانا ،مادر شده بودم اما مادر کودکی از جنس خودم.اطرافم شاهد پسر دار شدن خیلی از...
22 دی 1393

بهونه!!!!!

سلام و صد سلام در این هوای سرد و سوزناک زمستونی به شما دوستان خوب و مهربونم سلام کیانا خانم و صدرا جون هوا واقعا سرده اما  متاسفانه خبری از برف و بارون نیست و این خیلی دردناک و ترسناکه خدا کنه بارون بیاد و زمین تشنه سیراب بشه...خدا کنه و اما صدرا جون میخوام باهات کمی جدی حرف بزنم و بهت هشدار بدم چند روزی هست که جنابعالی شروع کردی به بهانه گیریهایی کاملا متفاوت و اعصاب داغون کن هر روز عصر که از خواب بیدار میشی یه حالی از من بیچاره میگیری که نگو و نپرس!!!!نمونه های عینی و صادق:هفته ی پیش فک کنم دوشنبه بود که  از خواب بیدار شدی و فرمودی:من آبشار میخوام منم اینجوری آبشار چیه پسر جان؟؟با گریه و اخم و تخم به بنده فهموندید که منظورتون ت...
20 دی 1393