صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

تقارن چهار ها....

1393/10/22 6:0
770 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به شما دوستان خوبم.راستش چند روز پیش دوست گلم مریم جون مامی آیدین خان به مناسبت تقارن سه ها برای پسری پست مخصوص گذاشته بودند.منم همون روز رفتم وب صدرا و با دقت روز شمارو دیدم و متوجه شدم بعله پسری ما هم در حال نزدیک شدن به تقارن چهار هاست...این شد که با تقلب از وب مریمی تصمیم گرفتم منم یه پست بذارم.مریم جونم ممنونم محبتپس با هم میریم به استقبال از 4 سال و 4 ماه و 4 روزگی پسرمبغل

صدرا

صدرا

پسرم،پسرک 4 ساله و دوست داشتنی من!زمانی که برای اولین بار و بعد از رفتن به سونو فهمیدم پسر هستی،احساسی گنگ و نامفهوم وجودمو در برگرفت.احساسی آمیخته با ترس.با به دنیا آمدن کیانا ،مادر شده بودم اما مادر کودکی از جنس خودم.اطرافم شاهد پسر دار شدن خیلی از آشنایان بودم اما تو پسر من بودی.پسری از گوشت و پوست و استخوان من!!!اونقدر در فکر فرو رفته بودم که پدرت پرسید:چی شده؟از اینکه پسر داریم ناراحتی؟؟؟عزیزم ناراحت نبودم ولی نمیدونستم دنیای تو چه شکلیه؟؟؟نمیدونستم برای تو باید چطور مادری کنم؟؟و آیا میتونستم همدمی باشم برای حرفها و خواسته های مردانه ات!!!!همینکه درد زایمان به سراغم اومد شروع کردم باهات حرف زدن...نمیگم قبلا باهات حرف نمیزدم ولی حرفهای اون لحظه ام از یه جنس دیگه بود.بعد از صحبتام با خدای مهربون،بهت میگفتم:پسرجونم خودت کمکم کن...میدونم که به سلامتی میای پیشم...پسرم ما میتونیم...بارها تو اون لحظات به اسمت صدات کردم....صدرای من!...یه ساعتم از درد کشیدنهای من نگذشت که تو اومدی...پسرکی که به گفته ی مامای همراهم پهلوونی بود واسه خودش.پسری که من نگران نشنیدن گریه هاش بودم...حتی پرسیدم خانم....چرا پسرم گریه نمیکنه؟؟؟که یهو صدای گریه هات بلند شد و من تو رو با وجودم حس کردم.با تمام وجودم...چه راحت حاضر شدی شیرمو بخوری و چه قشنگ با چشمای باز کوچولوت به صورتم نیگاه میکردی.ذوق زده بودم چون بلد بودم مادری کنم.چون یه دخمل گل شش ساله داشتم و حالا یه پسر نوزاد نیم ساعته.ازم پرسیدن اسمشو چی میخوای بذاری؟و من گفتم:صدرا.بله پسرکم اکنون 4 سال و 4 ماه و 4 روز از تولد تو میگذره.طبق سال قمری متولد روز جمعه عید فطر هستی و طبق سال شمسی 18 شهریور1389.از اینکه کوچولوترین بچه ی کلاستون میشی ناراحتم.ولی میدونم که پسر من عقب نمیمونه و تلاششو میکنه و خوب از پس درساش برمیاد.آره پسرم با اومدن تو وارد دنیای مردونه شدم.وارد دنیایی که پره از ماشین و پیچ و آچار و دستگاه...وارد دنیایی که پره از حالتهای جنگجویانه و کشتی گیرانه و بزن بهادری...دنیای که صاحبش میخواد سر از کار همه چی در بیاره و به برق و پریز برق و وسایل برقی و صداهای اونا علاقه ی خاصی داره...دنیایی متفاوت از دنیای دختران.دنیایی که پسرک من!هراز چندگاهی به طور ناگهانی احساساتشو بروز میده و میگه:مامان!من دوستت دارم.حیلی(خیلی)دوستت دارم.تو خوشدل منی...و چه زیبا میگه این دوست داشتنها رو.پسرم به مناسبت این تقارن 4گانه عکسهایی از وبلاگتو انتخاب کردم و برات میذارم.یادگاریهای از جنس پسرانه و عشقهایی ماندگار.دوستت دارم.....

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

صدرا

محبتو اما پسرم از صمیم قلب و اعماق وجودم 4 سال و 4 ماه و 4 روزگیت را تبریک میگویم.دوستت دارم عزیزکممحبت

پی نوشت 1:کیانا جونم دختر گلم فکر نکنی که فقط به فکر صدرا هستم و تو را از یاد برده ام.عزیزکم با آمدن تو حسی فراتر وجودم را در برگرفت.حسی ماورای تمام حسها.من با تو مادر شدم.مادری برای کودکی هم جنس خودم.با تمام ظرایف دنیای کودکانه و دخترانه اش.دوستنت دارم دختر مهربان و خوبمبغلبوسبغل

پی نوشت 2:خب دوستان گلم میدونم خسته شدین و با خودتون میگین  ما چیکاری  کردیم که با این مامان کیانا و صدرا دوست شدیم و اینم با اینهمه عکس حالمونو گرفتچشمکحق هم دارین.پس میگم هزار بار ممنونم از وقتی که صرف کردین.شادمان باشید و مثل همیشه دلاراممحبت

wnvh

پی نوشت 3:و اما خواهران خوبم این عکس گرفتن از صفحات کامپیوترو به مدد مریم جون یاد گرفتم.ولی برش نتونستم بزنم.یعنی وقتم نشد خیلی روش کار کنم.ولی شما قبول کنید دیگهچشمک4سال و 4 ماه و 4 روز مهمهمحبت

اینم برش خورده...خخخخخخخخخخ.دیگه چیکار کنم؟؟؟خنده

صدرا

پی نوشت 4:دوستان خوبم،با کمک گرفتن از وب دوست گلم الهام جون تونستم فایل صوتی بذارمتشویقدوست داشتین روی اسم پسری کلیک کنین تا شعر شیطونو گوش کنیدچشمک

صدرا

پی نوشت 5:دوستان اگه دوست داشتین متن اصلی شعرو ببینید اینجا کلیک کنیدمحبت

پسندها (6)

نظرات (28)

مامان ریحانه
22 دی 93 9:54
4 سال و 4 ماهگی و 4 روزگی صدرا جونی مبااااااااااااااااااارک عزیزم خیلی قشنگ نوشته بودی در مورد گل پسرت ورود به دنیای پسرها مثل ورود به دنیای نا شناخته هاست مخصوصا برای ما که از جنس مخالفشون هستیم ولی دنیای شیرینی و رویایی دارن میگم ماشالله صدرا جون دست به وسایل برقی بردنشم خوبه ها خواهر فکر می کنم در آینده مهندس برق بشه و عاااااااااااااااایا این گل پسر شما به فوتبال علاقه ای ندارد که آنهم مساله ای دارد برای خودش اگر علاقه ای نشان دهد خود متوجه میشوید
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
ممنونم ریحانه جونلطف داری عزیزمواقعا همین طوره که میگینفعلا نه خواهر!!!فوتبالی نیستخدا بخیر کنه
مریم مامان آیدین
22 دی 93 10:07
سلااااااااااام دوست جون مهربوووووووووون خودم....خوبی عزیزم و سلااااااااااااااام کیانا جونی خواهر یه آقا پسری با تصادف 3 تا 4!!! و سلاااااااااااااااااااااام به صدرای 4 سال و 4 ماه و 4 روزه خودم پسرکوچولوی شیطود و باهوش و همه فن حریف مامان....این تقارن قشنگ مبارکت باشه گلم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام و صد سلام به تو مریم مهربونم و آیدین نازمممنونم از لطفت دوست جونم
مریم مامان آیدین
22 دی 93 10:08
قبل از اینکه برم سراغ ابراز احساساتم....محو بشی تو اون بالا دیدم نوشته نظر شما با موفیت ثبت شد فکر کردم باز خصوصیش کردم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
خواهر همین الان اومدم مدیریت دیدم هیچ نظر تایید نشده ای ندارم.دلم برای خودم سوخترفتم وب میبینم خاک بر سرم...نظرات خود تاییدهحواسم اصلا نبودهمحو هم نشدم.اینجام
مریم مامان آیدین
22 دی 93 10:12
خوب اگه هنوز محو نشدی که میدونم سرسخت تر از این حرف هایی خیلی خیلی قشنگ نوشته بودی....مادر شدن یه طرفه و مامان یه پسرکوچوبو شدن هم یه طرف....آدم حس میکنه داره وارد یه بازی میشه که حتی قوانینشو نمیدونه!! همه تو بارداری به من میگفتن به تو اصلا نمیاد پسر داشته باشی و بچت دختره...وقتی فهمیدم پسره همینقدر گیج بودن....تورو خدا خیییلی دوست داشته...هم مامان یه فرشته از جنس خودت شدی که همیشه همدم و همرازت میمونه و هم مامان یه پسرک که میتونه خیلی نداشته هارو هم بهت هدیه بده...الهی هردو سلامت و شاد باشن و باعث افتخارتون
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
دیگه چیکار کنیم خواهرمرسی مهربونم.عزیزمی
مریم مامان آیدین
22 دی 93 10:16
راستی داداشی من هم متولد 30 شهریوره...و باید بگم باعث افتخار فامیلمونه...موقیت های تحصیلیش از هر جهت از همه بیشتر بود...پس نکران نباش...تازه صدرایی که از الان رفته تو آموزش و از همه هم جلوترخواهد بود و عکس ها....قربون اون پسرک تپلی برم من...خواهر واقعا هنر کردی همچین هرکولی زاییدی....من که زایمان طبیعی داشتم آیدین 2950 بود....یه فندق ریزه میزه ماشالا تو همه عکس هاش شیطنت و نشاط داره میباره...الهی همیشه تنش سلامت و دلش شاد باشه...ببووووووووووس دسته گل هارو
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
واقعا؟؟؟پس دیگه نگرانیم کم شد...باور کنهرکول؟؟؟رستم بابامرسی عزیزم.لطف داری
مامان ریحان
22 دی 93 13:32
تقارن 4 های صدرایی جونم مبارک ان شالله همیشه سلامت باشه گل پسری واقعا چطور این صداری توپول رو طبیعی اوردیشاد باشید عزیزم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
ممنونم ریحان جونیمنمیدونم خواهر!!!
مامان ریحان
22 دی 93 19:35
حال و احوال دوست جونیم چطوره تو روزهای سرد زمستون؟ این دختری ما که از صبح زده بود به تنبلی، خیلی دلواپسش شدم براش کلی شیرینی خامه و آبمیوه خوردم بعد نیم ساعتی تصمیم گرفت دست از تنبلی برداره و الان تو دلم مسابقه فوتبال راه انداختهچه حس خوبیه مادری برامون دعا کن بسلامتی دختری رو بغل بگیریم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
ممنونم ریحان جونیمای امان از دست این دخمل تنبلایشا....همه چی به خوبی میگذره و اون وقت من حسودیم میشه چون دیگه نمیتونی بیای وباما مهمتر از همه چیز سلامتی هر دوتونه.منتظر خوشمل خاله هستم
مامان و بابا
22 دی 93 23:42
سلام خانومی عزیزم خدا نی نی تو برات نگه داره گلم نی نی نازی هستش از طرف من ببوسش به وبلاگ منم سر بزن منم مامان دوتا نی نی هستم خوشحال میشم سر بزنی
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
چشم عزیزم.دیدم که دوقلو باردار هستین.ایشا...به سلامتی و خوشی
محمد
22 دی 93 23:44
سلام با مطلب جدید "گوشت شترمرغ مفید حال زنان" آپ شدم ...
اقازاده
23 دی 93 0:21
مبارک باشه انشالله روزی شاهد ه 100 سال و 100 روز و 100 دقیقه باشی
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
مرسی ننهخواهر اونموقع من چند سالمه عایا
رنگارنگ
23 دی 93 9:06
چقد قشنگ می نویسید خانم گل ممنون از شما و تقارن چهار های صدرا جون مبارک
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
لطف دارین عزیزممرسی خانمی و ممنونم از حضور شما
الهام
23 دی 93 9:35
4 سال و 4 ماهگی و 4 روزگی صدرا جون مبارک و احساستون و خیلی قشنک نوشتید عزیزم وای این صدرا جونه که لباس دخترونه پوشیده؟ و از عکس هاش مشخصه خیلی شیطونه خدا حفظش کنه و دختر بودن هم خیلی بهش میاد و اگه دختر می شد دختر نازی بود
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
ممنونم الهام جونم.الان وب شما بودممرسی گلم.به پای نوشته های شما نمیرسهدخترم...صدراخواهر تازگیها خیلی بلا شدهواقعا؟؟میومدی واسه علیرضا بگیریش؟؟
مامان ناهید
24 دی 93 1:10
به به چه پستی تقارن 4 های صدرای جونم مبارک الهییییییییییی ما هم یاد بگیریم از این پستها بذاریم خخخخخخخخ
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
یاد داری خواهر...وقت نداری
مامان ناهید
24 دی 93 1:14
خواهر ترکوندیا عجب دست قلمی داری ماشالله خوب احساس مادرانه وخاطرات را نگاشتی یهو دلم حرکت کرد من بازم بنویسم آخه این حس نوشتن همیشه با من همراه نیست تا حسشو نداشته باشم هیچ وقت نمی تونم بنویسم حالا اگه ریتم آهنگی هم باشه که چه بهتر با احساستر می نویسیم ممنون تلنگری بود برام دعا کن وقت کنم بنویسم ولی خیلی خوب نوشتی حالمو خوبتر کرد دستت طلا
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
وای ناهید جونم خودت که خیلی از من بهتر مینویسی عزیزمممنونم از نظرت گلم.شما هم به همین زودیها مینویسی میدونم
مامان ناهید
24 دی 93 1:16
الهی چه عکسهای نانازی چیه خسته نشدیم تازه خیلی هم صفا کردیدم با این عکسها ودلنوشته ها دستمریزاد زنده وپاینده باشید همیشه از خوبیها وخوشیها بگویید می بوسمتون شبتون خوش وتا یه روز دیگه خدانگهدارتون
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
فدای مهربونیهاتم ناهیدی جونم.خجالتم نده خواهر
بابا و مامان
24 دی 93 9:24
عزیز دلم 4سال و 4 ماهگی و 4 روزگیت مبارک عزیز دلم همیشه سالم و سلامت باشی بهمراه خواهر گلتو بابا و مامان مهربون
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
قربونت عزیزم و ممنونم از لطف شما
به نام پدر
24 دی 93 9:42
من واقعا لذت بردم. و کلی هم خندیدم. دست مریزاد.
الهه مامان مبین
25 دی 93 0:33
سلام عزیز دلم . ممنون از اینکه پیشمون اومدید خوشحالمون کردید . و اینکه پست جدیدی که گذاشتم قسمت نظراتش فعاله گلم ... دوستانم نظراتشون رو ثبت کردند ولی هنوز فرصت نکردم جواب بدم . بازم ممنونم گلم بابت تلگرافتون . امیدوارم از این به بعد بیشتر با هم در ارتباط باشیم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام.آره الهه جان اومدم دیدم ولی نمیدونم چرا دیشب ندیدمخواهش میکنم.منم امیدوارم
مامان آروین(مهناز )
25 دی 93 12:00
سلام خانمی 4 سال و 4 ماه و 4 روزگی پسر گلتون مبارک باشه خیلی تقارن قشنگیه پسرتون خیلی ناز و تپل بوده خدا حفظشون کنه براتون عزیزم اگر از وب ما دیدن کردید و رمز خواستین بهم بگید تا براتون بفرستم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام.ممنونم از لطف شما.چشم خدمت میرسم
الهام مامان علیرضا
25 دی 93 18:53
عزیزم م م خیلی هم عالی و آفرین به مامانِ پر از پشتکار و حالا برم سرِ انتقاداتم: متاسفانه اسم شما رو نمی دونممن دوست دارم دوستانم رو با اسم کوچیکشون و یا حتی اسم مجازی شون خطاب کنم و ممنون میشم اگه براتون مقدوره یه اسم کوچیک برای خودتون انتخاب کرده و به من معرفی کنید در هر صورت.... جان کاش متن شعر رو هم می نوشتید تا بهتر بعضی کلمات و می فهمیدیم! آخه خواهر از اونجا که من وبلاگ های بچه ها رو به علیرضا نشون میدم شاید پسر ما هم هوس کنه این شعر و یاد بگیره و یه نکتۀ دیگه در مورد لینک کردنِ نوشته ها: تو همون پنجره ای که باز میشه و شما لینک می کنید یک کشو داره که روش نوشته "مقصد" اونو باز کنید و گزینۀ "بازشدن در پنجرۀ جدید" رو بزنید تا وقتی کسی روی لینک ها کلیک می کنه تو یه پنجرۀ جداگانه باز بشه و از وبلاگ خودتون خارج نشه. اگه خوب متوجه نشدی و بازم راهنمایی خواستی حتما بگو ..... عزیزم بسیار خوشمان آمد از تلاشتون عزیزم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام الهام عزیزملطف دارین گلمعزیزم میتونین منو صبا صدا کنینممنونم از راهنمایی شمااتفاقا قبلا که تغییرات در منوی کاربری به وجود نیومده بود و موزیلام فارسی نبود همین کارو میکردم.ولی به بعد دیگه یادم میرفت و همین پست آخری هی میگفتم چرا اینجوریهو ممنونم از تذکر به جای شما.درستش کردمضمنا لینک شعرم گذاشتم
الهام مامان علیرضا
25 دی 93 18:58
حالا که دختر نشده خواهر جان دختر نشده، شما به فکر خواستگاری و چرا که نه؟
مهرتابان
25 دی 93 20:38
سلام آبجی خانم قبل از تبریک بگم که این خواهر بی وفای بدت رو به مهربونی و بزرگی خودت ببخش به خدا کارام زیاد شده..خوبی آبجی؟بچه ها خوبن؟4سال و 4ماه و 4 روز دیگه چیه؟این تاریخ ها چیه مُد میکنی؟ حتما کادو و جشن و کیک هم داشتین! خواهر سالی یه بار بسه...تبریک میگم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام.چطوری؟عزیزمی گلم.نه بابا کیک و جشن کدومه خواهر!!!خوشمون اومد از همخونیش
مریم مامان آیدین
25 دی 93 22:12
هی واااااااااااااااااااااای من من قررررررررررررربوووووووووووووون این شعر خوندنه برم وااااااااااااای یعنی من هلاک اون قورت دادن آب دهنش بودم و اعوذ به الله رو چقدر با لهجه قشنگی خوند...یه لحظه فکر کردم جنوبی و عرب هستین انقــــــــــــــدر شیرین خوندش
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
جنوبی؟؟نه بابا بلد نیستیماین شعرو خانم قرآنشون بهشون یاد داده واسه همسنم غلیظ یاد گرفته.دختر یه بلایی سر تلفظ عربی میاره که باید اونقدر وایستم تا خودش درستشو از مهد یاد بگیره.یه صلواتی میفرستاد که نگو ونپرسولی الان کامل یاد گرفتهممنونم و فدات شم
پيراهن جادويي ماريانا با 38 درصد تخفيف ويژه
25 دی 93 22:14
دوست عزيزم ســـلااااااااااااااااااااامــــــــ... شمـا را به ديـدن جزئيات اين تخفـيـف ويــژه دعــوت مي کنــم با پيراهن ماريانا نه تنها ديگر لباس هاي تکراري نمي پوشيد بلکه مي توانيد در يک مهماني در عرض چند دقيقه مدل لباس خود را تغيير بدهيد و همه را شگفتــ زده کنيــد با آرزوي شادي ، سلامت و ثروتمند براي شما دوست عزيزم...
مریم مامان آیدین
25 دی 93 22:14
دوستم من بدون هیچ تعریف و اغراقی همیشه گفتم عااااااااااشق بازی ها و خلاقیت های صدرایی هستم و حالا هم میگم عااااااشق سادگی و صفاشم و الانم عااااااااااشق صداقت و معصومیتش خیلی ببوسش...یه ماچ بزرگ و بگو من بهش دادم هاااا
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
فدات شم مریم جونم.عزیزمی و لطفت به من و بچه ها ثابت شده.شاد باشی گلم و خوشحال
آجی فاطمه
26 دی 93 23:24
ای جانم 4سال و4 ماه و4 روزگیت با 4 روز تاخیر مبارک دقت کردین تاخیرمون با پست شما هم خوانی پیدا کرده میگما پس اینکه آقایون پاشونا رومیز کامپیوتر میذارند ارثی وژنتیکیه ......................من فکر نمیکردم همه این کارو بکنند اما باعکس صدرا مشخص شد همه مردا همین شکلن ایشالا همیشه شاد وسرزنده باشین
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
قربونت فاطمه جونواقعا؟؟؟نه باباخواهر خودمم گاهی از گذاشتن پاها روی میز بد جور لذت میبرم
مریم مامان آیدین
27 دی 93 13:38
سلام دوستم چی شده؟؟ نوشتی بچه ها مریض شدن نگران شدم... سرماخوردگیه؟؟ امیدوارم زود زود خوب بشن....تونستی جواب بده که نگرانیم کمتر بشه
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام عزیزم.ممنونم گلم.آره هر دوشون درگیرن.میام پیشت
الهام
30 دی 93 9:41
ممنونم صبا بانو بابت لینک شعرها
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
فدات شم الهام بانو