صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

بازگشت به گذشته...

1394/1/12 19:05
1,020 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خدمت دوستان گلم و بچه های خوب و مهربونممحبتبله به همین سرعت 12 روز از بهار 1394 گذشت و انگار همین دیروز بود که همه در تکاپوی هفت سین و عید و خرید و برنامه ریزی تعطیلات بودیم...و حالا این تعطیلات تموم شد و دوباره روز از نو و روزی از نوآرامبه هر حال دوستان!مثل همیشه آرزویم برای همه ی شما و هم وطنانم سلامتی و نشاط در روزهای آتی و پیش روست.بهترینها حق ماست...مال ماست....سهم ماست...مگه نه!!!چشمکو اما اندر تکاپوهای خانه تکانی نوروزی نمونه کارهایی از مهد کیانایی و نقاشیهای دوران بچگیش پیدا کردم که دلم نیومد بدون گذاشتن یه پست مخصوص واسه دخملی بذارمشون کنار.این بود که ازشون عکس گرفتم و در ادامه شما رو دعوت میکنم به دیدن کارهای کیانا جون از 2.5 سالگی به بعدمحبتپس بفرمایید...آرام

یعنی بچم از بچگی عشق کفش پاشنه بلنده و من براش نخریدمگریه

کیانا

کیانا

کیانا

این منم که عینک میزنمچشمک

کیانا

کیانا

کیانا

کیانا

کیانا

کیانا

کیانا

کیانا

کیانا

کیانا

کیانا

اولین مشقهای کیانایی در کلاس اولبغل

کیانا

باید تصاویری پیدا میکردیم که حرف الف وسط باشه و صدای آ بده.اون موقع صدرا یک ساله بود و تا میخوابید ما مشق مینوشتیم و عکس پیدا میکردیم.یادش بخیرمتنظربرای صدرا فک نکنم دیگه حوصله داشته باشم.وظیفه ی کیاناستچشمکخنده

کیانا

کیانا

کیانا

کیانا

کیانا

دفتر مشق کیانا کلاس مریم شماره 32متنظر

کیانا

اولین روز مدرسه.....پاییز 1390بغل

کیانا

کیانا ی 6 ساله در کنار صدرای دو ماههبوسبوستپلوی مامان و بی دندون مامانبغل

کیانا

کیانا

کیانا

تولد خودمونی هستی جون خونه ی مامانی،اینجا پای کیانا شکسته بود و تا زیر زانو تو گج بود.گریه

کیانا

بله دخترم!!!ثانیه ها،دقیقه ها،ساعتها،روزها،هفته ها،ماهها و سالها از پی هم میگذرند و به هیچ وجه برگشتی وجود ندارد.پس عزیزم قدر فرصتهایت را بدان و از آنها به بهترین شکل استفاده کن.شادی و سلامتی و موفقیت تو آرزوی قلبی من است.شاد باشی و دلارام گلمبوسبغل

کیانا

پسندها (7)

نظرات (28)

بابا و مامان
13 فروردین 94 9:14
افرین به نقاش کوچولو خدایش هم نقاشیات قشنگه عزیزم و هم از اون بهتر خطتت جدا دفتر خوش خط شما را که دیدم خیلی برام جالب بود افرین به دختری زرنگ و باهوش خدا نگهدار خودت و داداش کوچولو و بابا و مامان مهربونت باشه
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام.ممنونم عزیزم.لطف شماست
کوثر
13 فروردین 94 19:21
´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶ ´´´´´´´¶¶´´´´´آپ کردم ´´´´´´¶¶ ´´´´´¶¶´´´´´´ بدو بیا ´´´´´´´´¶¶ ´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶ ´´¶¶´´´راستی نظر یادت نره هااااااا´´´´¶¶ ´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶´¶ ´¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶´´´´´´´´´´´´´¶ ´¶´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´´´´´´¶ ´¶´´´´´´´´´´´´¶¶´¶´´´´´´´´´´´¶´´´¶ ´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶´´´´¶ ´¶´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶´´¶´´´´¶ ´´¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶´¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶ ´´¶¶´´´´´´´¶´´´´´¶´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶¶ ´´´¶¶´´´´´´¶´´´´¶´´´´¶¶¶¶´´´´´¶ ´´´´¶´´´´´´¶´´´¶´´´´´¶´´´´´´´¶ ´´´´¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´¶´´¶¶ ´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´¶ ´´´´´¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶¶´´´´´´¶ ´´´´´´´´¶¶¶´´´´´¶¶´´´´´´´¶¶ ´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´ ´´´´´´´´´´¶¶´´´´´´¶¶´¶ ´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´¶´¶¶ ´´´´´´´´´¶´´¶¶´´´´´¶´´´¶ ´´´´¶¶¶¶¶¶´¶´´´´´´´¶´´¶´ ´´¶¶´´´¶¶¶¶´¶´´´´´´¶´´´¶¶¶¶¶¶¶ ´´¶¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´¶´¶¶´´´´´¶¶ ´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´´¶ ´´´¶¶´´´´´´´´´¶´´´¶´´´´´´´´´´¶
مامان ناهید
14 فروردین 94 13:52
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام خوبید خوشید دوباره سال نو مبارک انشالله سال خوبی داشته باشید ودر کنار خانواده محترم خوشبخت وشاد باشید
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
ســـــــــــــــــــــــــــــــلام.خو.ش اومدی آبجی ناهیدمرسی عزیزم
مامان ناهید
14 فروردین 94 13:53
من اومدم البته چندروزی میشه نت را وصل کردم اما وقت نمیشد خدمت برسم ببخشید دیگه دلم براتون تنگ شده بود خییییییییییییییییلی زیاد انشالله که همیشه خنده بر لباتون باشه وپایدار
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
قربونت برم.اتفاقا دیروز به یادت بودم.خیلی خوشحالم اومدیمرسی عزیزم.شما هم همین طور
مامان ناهید
14 فروردین 94 13:57
فدای کیانا وصدرا جون چه پست خوبی بعد مدتها دوباره یه پست مختص به کیانا جون چقدر هم از همون کوچکی دختر مرتب ومنظمی بوده از نقاشیهاش ودست خطش حسابی حالم جا اومد افرین انشالله همیشه همین طور تمیز ومرتب ومنظم باشی می دونم که هستی وآینده ای روشن با افتخارات عالی داشته وکسب کنید
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
قربونت عزیزم.آره دیگه گفتیم باز بپردازیم به دخملینظر لطفته عزیزم.ممنونم گلم
مامان ناهید
14 فروردین 94 13:58
بچه ها چه زود بزرگ میشن چقدر الان خانوم شده عکسهای بچگیهاش خیلی با حالن
مامان ناهید
14 فروردین 94 13:59
من دوباره میام خدمتتون شاد باشین خواهر خوبم بچه هارا ببوس انشالله که از حضورم خوشحال شده باشید
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
فدات عزیزم.منتظرتم و ممنونم از اومدنت و خوشحالم شدم
آجی فاطمه
14 فروردین 94 21:26
سلام عیدتون مبارک ما از 28اسفند اینترنتمون قطع شده بود تا پریشب......این قدر بهش کلنحار رفتم تا درست شد خوبین شما؟عید خوش گذشته؟ فرین به کیانا جون چه نقاشی های خوشکلی کشیده چه لباس و فرم نازی داشته الهی خدا دوتاشون را برات خفظ گنه میبوسمتون
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام عزیزم.عید شما هم مبارکواقعا؟؟؟؟چرا؟؟خب عیب نداره مهم اینه که حالتون خوبهممنونم بد نبود گذشت هر چه بودقربونت عزیزم.مرسی از تعریفات.دیگه دیدم گفتم یه پست کیانایی میذارم اینا رو هم پیدا کردم و به خاطر اینکه دیگه متهمم نکنی پستو گذاشتم
بابا و مامان
15 فروردین 94 8:30
سلام عزیز دلم ممنونم از یاد اوری بجا و خوبتون درستش کردم بازم ممنونم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام قربونت گلم
مریم مامان آیدین
15 فروردین 94 11:29
سلااااااااااام مرضیه جوووووووون خودم خوبین...خوشین....سرکار تشریف داریناکشال نداره....اکشال نداره ظرف چند روز عادت میکنی دوستم.....کیانا و صدرا گلیمون چطورن؟؟؟
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام مریم جونم.گفته باشم مدرسه واس ماست.یعنی همش ماس ماستبله عادت میکنیم....عادت میکنیم...عادت میکنــــــــــــیم....قربونت همه خوبن
مریم مامان آیدین
15 فروردین 94 11:34
و اما نقاشی ها وااااااااااای...کیانا اینارو تو چه سنی کشیده؟؟؟خیییییییییلی هنرمندانه و خوشگله...این همه ایده و رنگ و همه هم نو....اصلا تکراری نبود...عااااالی اون کفش پاشنه دار اون عکس تو با عینک و احتمالا مژه هات بودن؟؟؟خییییییلی باحال بود...خصوصا در باز خونه که نشونه توجه اش هست...یعنی مامانش ددریه و تو خونه بند نمیشه پیدا کردن تصاویر و صدرای کوچولو و نوزاد...باید سخت ولی شیرین میبود و عکس هااز گذشته تا حالا...خیلی زیبا بود...خدا برات حفظشون کنه هردو تارو
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
مرسی عزیزم.راستش کیانا از همون یه سالگی دست به قلم بود و همه ی اینها که کاملتره از 2.5 سالگی به بعده برعکس صدرا که بچم یه گلم به زور میکشه کیانا عشق نقاشی بود.خیلی با دقت دیدی هامیدونی چرا در باز میکشه؟؟باورت میشه کیانا از اینکه دری روش بسته بشه به شدت وحشت داره و همیشه از همون نی نی بودنش از در بسته بدش میومد و حتی همون چند صباحی که مهد میرفت باید خاله شون در کلاسو باز میذاشت.آره خواهر اینجوریه...ممنونم دوست جونم
مریم مامان آیدین
15 فروردین 94 11:37
ولی از همه با حااااال تر میدونی کدوم بود اون عکس کعبه و خانوم و آقا....خانومه قشــــــــــــــنگ قبل انقلابی بود....چادر حریر و موهای معلوم شده و دم اسبی و دامن مینی ژوپ و چادر کنار رفته...اون هم کنار کعبه خیییییییییییییییییییلی ناز بود....خصوصا کشیدن خانومه با اون دامن نصفه و چادر روی دامن اومده وااااقعا از ذهن یه بچه به دوره این همه هماهنگی
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
خب خواهر حالا بچم دیگه اینجوری دوست داره چیکارش کنم مادر!!!البته فک کنم منم تو این نقاشی دست داشتم.دقیق یادم نیست ولی یه خورده شبیه آدمهای مننفقط کله شون احتمالا مال منه ولی بدنه نه خواهر فکر خودشه
آجی فاطمه
15 فروردین 94 12:17
یادم رفت خصوصیش کنم لطفا تاییدش نکن
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
چشم عزیزم
مامان ریحانه
16 فروردین 94 12:46
سلام بر یار شفیق و دوست داشتنی خودم امیدوارم که از تعطیلات کمال استفاده رو کرده باشی و بهت خوش گذشته باشه و خسته نباشید میگم به خاطر اینکه بعد از 16 روز تعطیلی دوباره به مدرسه میروی خداییش خیلی سخته درکت میکنم خدا بهت قوت بده خواهر ممنونم مرضیه جون که در این مدت جویای احوالم بودی و شرمنده از اینکه نمیتونستم بهت سر بزنم چون دسترسی به نت برام راحت نبود بعد از دو روز اومدن به سر خونه و زندگیمون امروز تصمیم گرفتم به وبلاگ دوستان سری بزنم و مطالب قشنگشون و بخونم ولی این شامل حال شما نمیشه چون من مطالب قشنگ شما رو چند روزیه خوندم و امروز اومدم نظرم و بگم اول اینکه خواهر آفرین به این سلیقه چرا که تمام نقاشیهای کیانا جونو نگه داشتی و همچنین دفتر مشقشو البته منم از پوریا رو نگه داشتم درست از اولین نقاشیهاش و همچنین دفتر مشقشو و این کار تو من رو هم به این فکر انداخت که یه پستی راجع به کارهای پوریا بذارم و اینجوری با اطمینان بیشتر یادگاریهاشو حفظ کنم ممنون خواهر از ایده ی قشنگت
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام بر ریحانه ی عزیز و مهربون خودممرسی عزیزم.تعطیلات خوب بود و بالاخره تموم شد.حالا خوبه من شیفت ظهر بودم و استرس کله ی صبحی نداشتم.هرچند واسه کیانا باید بیدار میشدم ولی خودم ریلکسیشن بودمعزیزم این چه حرفیه!!!میدونستم نت نداری و دوست داشتم بهت سر بزنمراستش من خیلی از کارهای کیانا رو نگه داشتم چون برام خاطره انگیز و جالب بودند.ولی میدونم که واسه خودش اونقدری که برای من جالبن جالب نیستنکار خوبی میکنی عزیزم.منتظر دیدن کارهای پوریا جون هستم.موفق باشی و شاد گلم
مامان ریحانه
16 فروردین 94 13:00
و اما نقاشیهای کیانا خیلی قشنگه راستی تو این نقاشی اولیه کفش پاشنش چند سانته خداییش اگه میخواست پاشنه کفشاش هم مثل پاشنه ی کفش نقاشیش باشه خوب کردی که براش کفش پاشنه دار نخریدی من که از بچگی خیلی نقاشی رو دوست داشتم یعنی وقتی یه خونه ی نقاشی شده ی خیلی قشنگ رو میدیدم دوست داشتم برم تو اون خونه الان هم همینجوریم یه طبیعت قشنگ نقاشی شده رو که میبینم همین حس و دارم دوست دارم برم تو نقاشی و تو اون طبیعت زیبا و آروم قرار بگیرم با دیدن نقاشیهای کیانا جون دوباره این حس بهم دست داد میگم این خانومه چه ریلکس اومده مکه با کفش پاشنه بلند و چادر نازک حج این خانوم قبول است عاااااااااااااااااایا ؟؟؟ خداییش خط کیانا خیلی قشنگه الان هم همینطوره پوریا که کلاس اولش خیلی قشنگ بود ولی خواهر هر چی بالاتر رفت این خط بدتر شد به صورتی که الان خودش هم به زور میخونه
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
مرسی ریحانه جون.منم نقاشی دیدنو خیلی دوست دارم و مثل شما واقعا میخوام برم تو نقاشیهااون خانومه خواهر خیلی با حاله...خط کیانا به مامان جونش رفتهالانم نسبت به خیلیها بهتره ولی خب وقتی عجله ای بنویسه همون خرچنگ قورباغه میشه مخصوصا وقتی اسم فامیل بازی کنهپسرها زیاد حوصله ی تمیز نویسی و خوشنویسی ندارن.من که میدونم باید خودمو آماده کنم واسه صدرا چون فک نکنم یه آ راست و درمونم بتونه بنویسه
مامان ریحانه
16 فروردین 94 13:03
و در آخر عکسای کیانا جون خیلی قشنگن مخصوصا اونجا که آرایش کرده درست شده مثل عروسک چه آرایش بهش میاد عروس قشنگی میشه کیانای قشنگ ما مرضیه جون ببووووووووووووووووس از طرف من کیانا و صدرای عزیزو
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
قربونت برم عزیزم.واقعا؟؟؟پس بمونم تا ببینممرسی عزیزم
مونا
17 فروردین 94 1:55
سلام خانم معلم نمونه. چه پست پر و پیمونی. بچه ها خوابیدن باید زود بتاپم! و برم پیششون. امااومدم بگم که عااااشق نقااااشیهای جاااالب اقا صدرا شدم و در مورد نقاشی اش همنظر با مریم جووووونم هستم. محکم ببووووووس پسر ناااازت رو .... این یه نکته رو هم بگم ماشا . دخترت خیلییییی خانمه. ازروعکساش مشخصه. الهییییی که لبتووووون پرخندهههه باشه .... باز میام پیشت. بووووووس برای مامانی و دو تا گل نااااااازش
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام مونا جونم.ممنونم عزیزم.البته اینها نقاشیهای کیاناست که زمان بچگیش کشیده...لطف شماست خانمی.بوس برای مونا جون و دخملی و پسری نازش
مونا
17 فروردین 94 13:05
شرمندهههه ...ای وای پس جرا من فکرکردم صدرا کشیده؟!!!! هی میگفتم یه حسی از کیانا توش بود ها!! شاید بخاطر بازدید نصفه شبیه منه از وبلاگ دوستای عزیزم که بخاطر کمبود وقت روی میده!!بهرحال من عاشق متانت دختر گلت شدم. خدا حفطشون کنه....
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
الهی!!!اشکال نداره.درکت میکنم عزیزم.مهم همین به یاد هم بودنهاست گلمایشا.....همواره سلامت و بانشاط باشیدفدات لطف داری خانمی
الهام مامان علیرضا
17 فروردین 94 18:59
سلام مرضیه جون سال نو مبارک و صد سال بِه از این سال ها چه خوب که نقاشی های کیانا رو پیدا کردی الهی آخه کدوم دختر بچه عشق کفش پاشنه بلند نیست و چه هنری هم کشیده پاشنه های بلند رو اون عکسی که از شما کشیده هم خیلی جالبه: زلف پریشانِ مادر+ عینک کیانا جون هم مثل علیرضا رنگ های چراغ راهنمایی رو جابجا کشیده وااای من عاشق دفتر مشق های بچه هام و اولین مشق هاشون چه عکس های قشنگی در مجموع همۀ عکس ها خوبه ولی این آخری خیلی قشنگه ببوس بچه ها رو از طرف من عزیزم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام الهام جونمممنونم عزیزم.آره دیگه پیداشون نمودم و پستشون کردمچراغ راهنمایی!!!خودمم بلد نیستممرسی از دید قشنگت دوست جونم
مامان ناهید
18 فروردین 94 23:22
سلام مرضیه جون خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی الان من یه حالی دارم که سرمو بذارم زمین شاید اگه کسی صدام نزنه تا سه روز بیدار نشم مرضیه حالا که دلمون خوش اومدیم گرفتار شدم حسااااااااابی عقد دختر عمومه پنج شنبه......... گرفتار دوخت دوزم این هفته تمام بشه دیگه میام آپ می کنم باور کن بعد آخرین کامنتی که برات گذاتشتم حالا اومدم یه سر زدم الان هم دارم میرم بخوابم ببخشید نگرانتون کردم کلی به شما دوستان بدهکارم می بوستون
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام ناهیدی....خب مگه بده خواهر!!!عروسی و لباس خوشگل موشگل و خوش گذرونی....به سلامتی عزیزم.خوش بگذره و ممنونم از اومدنت
مامان فاطمه
20 فروردین 94 11:31
سلام مرضیه جونم خوبی؟ شرمنده دیر به دیر میام روز مادر پیشاپیش مبارک ان شالله همیشه در کنار فرزندان عزیزت و همسر گرامی شاد باشی و خوشبخت
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام عزیزم.درکت میکنم خانمی.ممنونم گلم
مهرتابان
20 فروردین 94 16:22
مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد ! چه تاثیر دلنشینی دارد " غصه نخور ، درست میشود "گفتن های مادر اثرش را هزار قرص آرامبخش قوی ندارد. http://s5.picofile.com/file/8120478468/%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B11.gif
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
مادر نقطه نقطه ی وجودش را صرف خانواده اش کرده است.....مادرم روزت مبارکممنونم عزیزم از عکس زیبایت
مامان فاطمه
20 فروردین 94 21:05
هی توووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو! تویی که از شب و روزت گذشتی با توام! روزت مبارک روزگارت خوش همیشه بخند
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
هی....ترسیدم....چه خبرا؟ممنونم عزیز
مامان ریحانه
20 فروردین 94 22:19
مادر واژه ایست سرشار از امید و عشق. واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید. روزت مبارک عزیزم
آجی فاطمه
21 فروردین 94 0:14
مرضیه جون سلام عزیزم چه پیام زیبایی برایم گذاشته بودی منم این روز فرخنده را به شما عزیزانم تبریک عرض میکنم انشالا زندگی شیرینی با همسری داشته باشین وسایتون 12000سال بالای سر بچه هاتون باشه
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام فاطمه جونم.خواهش میکنم گلممرسی گلم و متشکرم
مریم
21 فروردین 94 11:29
مادر مهربان وخاله ای که برای خواهر زاده ات هیچ وقت کم نذاشتی روزت مبارک
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
آه عزیزم فدات شم من
مونا
22 فروردین 94 1:55
سلام بر مرضیه خانم عزیزم م م م .روزت مبااااارک. مرسی ازتبریکت....
مامان ریحانه
22 فروردین 94 13:28
سلام به دوست جونی خودم خسته نباشی خواهر
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام خواهر.ممنونم عزیزم