مشاعره ی ما....
سلام به همه ی دوستان عزیز و گلم.یه سلام هم به کیانا خانمی و صدرایی خودم که هنوز خوابه و کاری به کار من نداره.و اما چند وقت پیش برای دوست و همکار گلم مدیر وبلاگ مهر تابان چند بیتی شعر نوشتم (از خودم در نکردم ها...)و جرقه ی یک مشاعره بین ما روشن شد و تا امروز هم ادامه داره.دلم نیومد این شعرها لابلای نظراتمون گم بشه.این بود که تصمیم گرفتم جمعشون کنم.حالا اگه دوست دارین بفرمایید و از خوندن این شعرها لذت ببرید.اولین شعرهایی که برای دوست جونی نوشتم و حالت مشاعره نداشت: ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم.....از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم.....حالا میرم شعر بعدی با مفهوم تشویق به همدلی و شادی: تا دست به اتفاق در هم نزنیم.......پایی زن...
نویسنده :
مامان کیانا و صدرا
18:42