بازگشت به گذشته...
سلام خدمت دوستان گلم و بچه های خوب و مهربونمبله به همین سرعت 12 روز از بهار 1394 گذشت و انگار همین دیروز بود که همه در تکاپوی هفت سین و عید و خرید و برنامه ریزی تعطیلات بودیم...و حالا این تعطیلات تموم شد و دوباره روز از نو و روزی از نوبه هر حال دوستان!مثل همیشه آرزویم برای همه ی شما و هم وطنانم سلامتی و نشاط در روزهای آتی و پیش روست.بهترینها حق ماست...مال ماست....سهم ماست...مگه نه!!!و اما اندر تکاپوهای خانه تکانی نوروزی نمونه کارهایی از مهد کیانایی و نقاشیهای دوران بچگیش پیدا کردم که دلم نیومد بدون گذاشتن یه پست مخصوص واسه دخملی بذارمشون کنار.این بود که ازشون عکس گرفتم و در ادامه شما رو دعوت میکنم به دیدن کارهای کیانا جون از 2.5 سالگی به بعدپس بفرمایید...
یعنی بچم از بچگی عشق کفش پاشنه بلنده و من براش نخریدم
این منم که عینک میزنم
اولین مشقهای کیانایی در کلاس اول
باید تصاویری پیدا میکردیم که حرف الف وسط باشه و صدای آ بده.اون موقع صدرا یک ساله بود و تا میخوابید ما مشق مینوشتیم و عکس پیدا میکردیم.یادش بخیربرای صدرا فک نکنم دیگه حوصله داشته باشم.وظیفه ی کیاناست
دفتر مشق کیانا کلاس مریم شماره 32
اولین روز مدرسه.....پاییز 1390
کیانا ی 6 ساله در کنار صدرای دو ماههتپلوی مامان و بی دندون مامان
تولد خودمونی هستی جون خونه ی مامانی،اینجا پای کیانا شکسته بود و تا زیر زانو تو گج بود.
بله دخترم!!!ثانیه ها،دقیقه ها،ساعتها،روزها،هفته ها،ماهها و سالها از پی هم میگذرند و به هیچ وجه برگشتی وجود ندارد.پس عزیزم قدر فرصتهایت را بدان و از آنها به بهترین شکل استفاده کن.شادی و سلامتی و موفقیت تو آرزوی قلبی من است.شاد باشی و دلارام گلم