صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

سیزده بدرو چهارده بدر 94

1394/1/22 17:07
1,643 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خدمت دوستان گلم و کیانا جون و صدرا جونمحبتخیلی وقته میخواستم این پستو بذارم ولی متاسفانه درگیر بودم و نشد که بشه و امروز هم با وجود اینکه خیلی سرحال نیستم ولی تصمیم گرفتم پست سیزده بدر و چهارده بدرمونو بذارم.راستش نمیدونم چرا امسال وسایل من با من سر ناسازگاری گذاشتن و حالشون مدام بد میشهگریهلباسشویی یادتونه!!!هنوز چند روز مونده به عید خراب شد و با اینکه تعمیرکار درستش کرد درست سه روز از عید گذشته دوباره حالش حسابی بد شد و تا همین امروز تعمیرکارش مسافرت تشریف داشته و من بی لباسشویی موندم و کاملا سنتی لباس شستم تو این مدتگریهخطافقط دوست دارم که بیاد و بگه درست میشه یا نه تا یک فکر درست حسابی برداریم و لااقل یه لباسشویی بخریم.اینجوری که نمیشه آخهغمگیناز لباسشویی که بگذریم سیستم خودمم تو مدرسه مدام دچار اشکال میشه و همین امروز برای بار دوم رفته بیمارستان!!!!خلاصه حالم گرفته است.میدونم اینا هیچی نیست در برابر مسائل و مشکلاتی که ممکنه هر لحظه واسه هر کسی پیش بیاد ولی خب گاهی اعصابم کم میاره و دست خودم نیست مادرچشمکاز اینا بگذریم و برسیم به روزهای پایانی تعطیلاتآرامپس میریم تا به روایت تصویر بپردازیم به گردشهایمان.بفرمایید دوستان!!!محبت

قبل از اینکه بریم سراغ عکسهای طبیعت زیبا و دل انگیز بهاری!میبینیم سفره ی هفت سین پسریو در 12 فروردین 1394چشمکبغل

صدرا

صدرا

سیزده بدر امسال همراه مامانم رفتیم باغ عموی بچه ها....خودمون تنها بودیم و فقط برای هوا خوری رفتیم به باغچشمک

صدرا

این درخت کوچولو رو ببینید چقدر شکوفه داره!!!!حالا درخت خونه ی ما شیش برابر اینه و چهار دونه شکوفه داره....بی بخاره مادرخندونک

بهار

بهار

من عاشق همون یه تیکه ابره شده بودمبغل

بهار

صدرا در حال گنج پیدا کردن...به گفته ی خودشمحبت

بهار

بهار

بهار

عکس هنری منخندونکخنده

بهار

بهار

بهار

بهار

آسمان،کوه،ابر و درخت از دید دوربین موبایل منچشمک

بهار

بهار

بهار

کیانا و صدرا در حال مسابقه چوب سواری روی آب!!!چوب کی جلوتر و تندتر میره؟؟خنده

بهار

این یه دونه برگ پاییزی هنوز رو درخت مونده بود!!!!متفکر

بهار

صدرا منتظر نهار با عینک کیانا بر چشمچشمک

بهار

بهار

هندوانه خوری با لذتی در حد تیم ملیقه قهه

بهار

این بلوز سفید بوده قبلاچشمک

بهار

خب آنچه شما تا اینجا دیدید عکسهایی از سیزده بدر 94 ما بود که در باغ سپری شد و اندکی گردش در کنار جوی و داخل روستاآرامو آنچه در ادامه میبینید عکسهایی از طبیعت شهر ما در 14 بدر است.اگر خسته نشده اید بفرمایید دیده بنوازیدچشمکمحبت

بهار

بهار

بهار

بهار

بهار

بهار

بهار

دوستان!حالا که زحمت کشیدید و تا اینجا اومدید برای رفع خستگی روی عکس کلیک کنید.چشمکخنده

بهار

پی نوشت 1:خب دوستان مثل اینکه ترجمه لازم شدیدخندهعزیزم در حاشیه رو میبینید؟؟؟حالا دوباره با دقت گوش کنید اگه متوجه نشدید قول میدم دوبلوری کنمچشمک

پی نوشت 2:خب دیگه فهمیدم صدای پسری واضح نیستچشمکخب پس دوبلوری مینمایم:آقایون!داداشام!گفته باشم.....این خونه واس ماست....یعنی ملکش ماس ماستتشویق

دوستان عزیز و همراهان همیشگی من!ممنونم از وقتی که گذاشتید و اما اگر دوست داشتید پست 13 بدر 93 ما رو هم ببینید میتونید یه سر اینجا بزنید.البته اصراری نیست ها!!!اگه دوست داشتید بریدخندهمحبت

پسندها (6)

نظرات (21)

مامان ریحانه
22 فروردین 94 21:13
سلام مرضیه جونمممممممممم اول اینکه خواهر برای ماشین لباسشویی و سیستم میستم اعصاب خودت و بهم نریز که حرص خوردن برای مال دنیا الکیه ( حالا خودم بدتر از تو حرص میخورما ) خواهر جان بذار کنار این دختره ی چشم سفید و برو یکی نو شه بخر خواهر خوب شاید دیگه عمر مفید این زبون بسته تموم شده دست از سرش بکش مثل من عیدی به بابام میگم بابا عمر مفید جارو برقیتون تموم شده یه نوشو بخر میگه منتظرم ببینم نتیجه ی این مذاکرات چی میشه اگه به توافق برسن قیمت همه چی میاد پایین اونوقت میخرم ای ناقلا نکنه تو هم فکر بابا جان ما را داری حالا از همه ی اینا گذشته سفره ی هفت سین آقا صدرا رو عشقه حالا سبزه و ساعت که اولشون با سین شروع شده و بیشتر سبزه یه جورایی قابل قبولن من موندم گوجه و کتری و این چیز تیغ تیغیه نمی دونم اسمش چیه چکارشونه تو سفره هفت سین به حق چیزای ندیده خواهر
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام خواهری جونمباور کن مساله حرص مال دنیا نیست فقط بلاتکلیف شدم و نمیدونم این چش سفید میخواد کار کنه یا نه؟؟؟؟دیشب بالاخره تعمیرکارش اومد و گفت عیبی نداره صدا میده روشنش کنید و ازش کار بکشید تا خوب عیبش روشن بشه و من باز میام اون قطعه شو عوض میکنمآخه کار خودشه این حیوونی قبل عید صدادار بود حالا صدا صدا صدا دارتر شدهسیستم مدرسه امم ابزار کارمه آبجی و گوش شیطون کر صبح رفتم و از اورژانس آوردمش و حسابی مواظبشم کسی بهش بد نگاه نکنه....آره آبجی اینجوریاست....این تفاهمها هم خواهر معلوم نیست کی انجام میشه و چطور میشه اما همه خوشبیننخواهر!صدرا براش سین مین فرق نمیکنه فقط بریزه همون مهمه
مامان ریحانه
22 فروردین 94 21:24
و اما بقیه ی عکسا خیلی قشنگ و محشره نه بابا هنر عکاسیت اینقدر عالیه رو نمیکردی چه شکوفه های زیبایی و چه تکه ابر زیباتری رو گوشه ی آسمان شکار لحظه های خود کردی عزیزم میگم اون عکس 4 نفریه شما و جناب همسر و بچه هان دیگه نگو که نیستی چرا که ذوقمو کور میکنی کلی خوشحالی کردم که تونستم از پشت ببینمت هندونه خوری صدرا جونمو عشقه اینطوری خوبه ما جمعه رفتیم بیرون هندونه بردیم بخوریم نازنین همچین سوسولی میخورده میگفته تخمشو واسم در بیارید بعد من بخورم شکوفه های هلو رو ببین مرضیه جون اگه هلو نیست شلیل که هسن نگو که نیست که منم دچار یاس فلسفی میشم در مورد شناخت ناکافی از گل و گیاه و در آخر خواهر قربونت شم یه دوبله پر و پیمون بکن سخنان ناب آقا صدرا رو ما که بیشتر از ده بار گوش کردیم بیشتر از یه صدرا چیز دیگه ای نشنیدیم بچه داشته میخندیده صداشو پر کردی و قسمت آخرش که ببوووووووووووووووس خوشتیپای خوشگلو
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
نه باباممنونم عزیزم.نه گلم من که خودم در حال عکس گرفتن بودم اوشون مامی جانهپسر ما هم خواهر از این سوسولیها داره ولی گاهی هم اینجوری آزادی کامل داره و منم هیچی بهش نمیگم و سوسولی و کلاس بازی نداریمآبجی از من میپرسی؟؟؟من نمیدونم به خداولی حتما خودت درست میگیخواهر!!!پس در حاشیه نگاه نمیکنی!!!!اومدم وبت نوشتم چی میگه
مامان ریحانه
22 فروردین 94 21:36
مرضیه جون خصوصی داری
بابا و مامان
23 فروردین 94 8:44
وای عزیزم می دونم چی میکشی منم لباسشوئیم یه هفته خراب بود زجر کشیدما
بابا و مامان
23 فروردین 94 8:45
الاهی عجب سفره هفت سین با حالی
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
مرسی عزیزم
بابا و مامان
23 فروردین 94 8:46
عکسهای زیبای بود مامان جون همیشه به گردش و شادی عزیزم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
مرسی خانمی.ممنونم گلم
الهام مامان علیرضا
23 فروردین 94 10:48
سلام مرضیه جون نبینم گرفته ای خواهر البته هوای کسل کنندۀ بهاری هم بی تأثیر نیست تو حال نداری ما منم الکی روزهام شب میشه بدون هیچ کار مفیدی عکس ها واقعا زیبا بود مخصوصا سفرۀ هفت سین به سبک صدرایی و البته شعر آخر که اولش رو خوب نفهمیدم ولی آخرش خیلی بیست صدای جواد رضویان رو درمی آورد اون تک درخت پر شکوفه واقعا زیبا بود و البته عکس های هنری شما و مسابقۀ چوب بازی بچه هاراستی حالا چوب کی برنده می شد؟ مگه چوب های روی آب با هم به مقصد نمی رسیدند؟ ایشالا که به زودی مشکل ماشین برطرف بشه که می دونم واقعا سخته و همین طور مشکل سیستم عامل خودتون بچه ها رو از طرف من ببوسید
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام الهام جونم.مرسی خواهر!شما هم کلافه و عصبانی نباش عزیزم.بیا از روزهامون نهایت استفاده رو ببریم و شاد باشیمقربون دید زیبای شما الهام جونم.به پای عکسهای شما نمیرسهدوبله اش میکنم عزیزم.ولی خب همون جملات جواد رضویانهآقای زهتابچوب بچم صدرا همیشه عقب میمونه چون کیانا میشمره و زود چوب خودشو میندازه و همیشه چوب مشکل دارها واسه صدراست و طفلی فک میکنه چوبی که جلوتره مال اونه و خلاصه همیشه برنده ست.اما مسیر هم طولانیه و یه جایی دیگه خسته میشن و نمیرن دنبالشون و در آخر نمیشه فهمید کدوم چوب میرسه آخرمرسی عزیزم و ممنونم از لطفت
مریم مامان آیدین
23 فروردین 94 18:37
سلام مرضیه جونم خوبی اینا که گفتی همه نحسی سیزده بود که به در شد...از این به بعد همه چی درست میشه نگران نباش آآآی اسکروچ......زورت ویاد یه لباسشویی نو وخری؟؟؟؟ ولی زورم داره هاااا...مامان و باباهامون مارو خوب وقتی شوهر دادن خواهر الان همه چی خییلی گرون شده و سیزده به درتون هم خیییییییییلی باخال بود...به به چه عکس های هنری دروکردی بهار با همه زیبایی هاش داد میزن...خیلی لذت بردم قرررربون اون هندونه خوردن پسری هم برم من
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام.شایدم!!!!میگی تموم میشه؟؟؟دیروزم محافظ سیستم شو جان گفته بمبنمیدونم چرا نحسی 13 در نمیره خواهرنه به خدا موضوع اسکروچ نیس آخه کلی پول تعمیر گرفته دلم میخواد یه سال کار کنه حلال بشهفک کنم دو سه تومنی پول باید واسش بدیم؟؟آره؟؟؟تو نرخها نیستم برم سرچ کنم ببینم اوضاع چطورهدست ننه بابامونم درد نکنهممنونم خوشحالم که خوشت اومده.فدات شم من
مریم مامان آیدین
23 فروردین 94 18:43
صدای صدرایی رو شنیدم...قربون اون قهقهه اخرش ما که نفهمیدیم چی واس شماست...اما کلش ماس شما بابا این جایی که رفتین هم خیلی قشنگ بود....خصوصا اون جوی وسطش....ناااااااااااااااز بود و در اخر از صدرا تشکر کن....من واقعا نمیدونستم سوجه فرنگی و ستری هم جزو هفت سینه...خیلی برای سال بعد کمکم کرد خیلی ببوسش خلاق منو و ایشالا همیشه خوش باشین
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
اره دیگه دوبلوری کردم و نوشتم چی میگهمرسی که همه رو بخشیدی واس ماآره یکی از روستاهای نزدیک شهره و سر سبزهواقعا؟؟؟سوجه،ستری،سیسبند اینا خیلی مهمن هاقربون لطفت مریم جونم.مرسی از حضورت
مامان مبینا
23 فروردین 94 19:21
دوست خوبم سلاااااااااااااام چقد از سفره هفت سین صدرا جون خندیدم مامان خانم کل پست رو خوندم از نوع نگارشت خیلی خوشم اومد ایشالله خدا نگه دار فرشتهای خوشگلت باشه
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام عزیزم.خوشحالم که خنده نشسته رو لبتونلطف داری عزیزم.ممنونمتشکر همچنین برای شما
مامان مبینا
23 فروردین 94 19:22
ب نظرم ی لباسشویی نو بخری بهتره چون وسیله ای ک چند بار رفت زیر تیغ جراحی دیگه درست بشونیست خواهر
مامان ریحانه
23 فروردین 94 22:06
مرضیه جون زود برو نظرمو در مورد اون کامنت خصوصی بخون
آجی فاطمه
24 فروردین 94 11:02
سلام ایشالا زود زود لباسشویی نو بخرین لباساتونا دیگه سنتی نشورین اقا تعمیرکار لباسشویی به مامانم گفت فقط بووووووووش بخرین بقیه مارک ها به درد نمیخوره دوباره چند وقت دیگه خراب میشن اما بوووووووش خیلی خوبه وخیلی کم اذیتتون میکنه چه عکسای زیبایی گذاشتین ................................به نظرم اشتباهی رفتی معلم شدی........................بدو برو یه آتلیه هنری بزن ......ماشالا استعداد عکس گرفتنت خوبه ایشالا همیشه برین گردش ابرهای کوچولو ببینید و لباس سفیدتونا قرمز کنید و......
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام مرسی عزیزمنمیدونم بوش هم بعضیا میگن مورد دار بوده فعلا که با تق تقش ساختیم تا تحقیقات من کامل بشهقربونت واقعا راست میگی؟شو جان که اصلا ازم تعریف نمیکنه که هنرمو به سخره میگیره آبجییه دنیا ممنون از لطفت عزیزم
مامان
24 فروردین 94 11:41
سلام به مامان مهربون و گلهای باغ زندگی شرمنده که خیلی دیر اومدم پیشتون.سال نوتون با تاخیر مبارک.ان شاالله سال خوبی رو شروع کرده باشین روز مادر رو هم با تاخیر تبریک میگم خانومی خیلی خیلی بابت اینکه این همه مدت بفکرمون بودین و بهمون سر میزدین ازون ممنونم.دوستون داریم حساااااابی
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام مامان مهربون!!!چطوری خانمی؟خواهش میکنم عزیز عذرت موجهه گلمممنونم و همین طور برای شما
kosar
24 فروردین 94 16:38
سلام خاله جونم.چه وب نازی دارید.!!! وکوشولوتونم به خودم رفته چون هم سفیده وهم نازه وبانمک. اگه به وب من سربزنید خوشحال میشوم .ازتون کلی سپاس گزارم.
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام.کوثر خانم همه ی وبت رمزداره که دختر؟؟؟کجاشو بخونیم؟؟راستی قبلا هم وب داشتی نه؟؟؟حذفش کردی؟
مامان ریحانه
25 فروردین 94 13:36
سلام دوست خوشگلم اومدم حالت و بپرسم و همچنین حال بچه ها رو دوستت دارم عزیزم ببووووووووووس بچه ها رو
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
قربونت عزیزم
مامان ریحانه
26 فروردین 94 1:27
راستی مرضیه گلم تشکر میکنم بابت راهنماییت ببین چقدر زود یادم اومده خواهر پیری و هزار درد که یکیشم این آلزایمره که من گرفتم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
خواهر!!!فک کنم دو تا موضوعو با هم قاطی کردیم.الان میام پیشت
رنگارنگ
26 فروردین 94 11:48
سلام و عرض تبریک سال نو خدمت شما و خانواده ی محترم حتما سیزده بدر خیلی خوش گذشته خانمی که چهارده بدر هم رفتین....................... ما که فقط خستگی بدر کردیم . به امید سالی سرشار از سلامتی و دلارامی
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام و ممنونم عزیزم.راستش نه بابا آخه 13 بدرمون خیلی طولانی نبود و 14 بدرمونم کوتاهتر از اونشما چطورید؟خوب و خوش و سلامتید؟؟
مامان ریحانه
26 فروردین 94 16:09
مرضیه جون برو خصوصی
مامانی
15 اردیبهشت 94 13:54
سلام عزیزم خوبی؟ فرشته هاتون خوبن؟ این چه حرفیه دوستم اگه شرمندگی باشه ماله منه شما جوابمو دادین همون یکسال پیش منم تو این مدت اکثر پستهاتونو خوندم ولی نمیدونم چرا نظر نمیدادم دست و دلم نمیرفت (الکی و بی دلیل)نپرسید چرا که واسه خودمم سواله؟؟ ولی امروز با دیدن نظر شما خوشحال شدم تا اطلاع ثانوی شکلک نمیتونم بذارم بنابراین لطف کنین خودتون چندتا شکلک خجالت برام بذارین
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام عزیزم.خواهش میکنم گلمشاد و پیروز باشید