سلامی به زیبایی تقارن دهها!!!!
سلام به دوستان خوبم.امیدوارم حال همه تون خوب و خوش باشه و روزهایی شاد و پر از لحظات خوب در انتظارتونراستش چند روز پیش دخترم با دیدن روزشمار بالای وب با خوشحالی صدام زد و گفت:مامان!!!یه اتفاق خوب داره برام میفته!!!منم گفتم چی؟گفت چند روز دیگه من 10 سال و 10 ماه و 10 روزم میشهچون قبلا تقارن 4 ها رو برای صدرا نوشته بودم توجه به این نکته برای دخملی مهم شده بود.میدونین دیگهو حالا من از تقارن دهها مینویسم....
دخترم!کیانای خانم و دوست داشتنی من امروز 10 سال و 10 ماه و 10روز از تولد تو میگذرد.تقارن دهگانه ات مبارکت باد عزیزمبارها به تو گفته ام که من با تو مادر شدم و حس مادری را برای اولین بار با در آغوش گرفتن تو تجربه کردم.حس مادری و نگرانی برای فرزند را زمانی که در دوران بارداری حرکاتت کم میشد،زمانی که خیلی اضافه وزن نداشتم،زمانی که مضطرب میشدم ،زمانی که در صبح روز تولدت دچار لک بینی شدم،زمانی که بعد از به دنیا آمدنت صدای گریه ات را نشنیدم،زمانی که ماما با عجله بند ناف را که سه دور به دور گردنت پیچیده بود باز میکرد،زمانی که دو ساعت بعد از تولدت درست شیر نمیخوردی و به طور ناگهانی در اثر گریه سیاه و کبود شدی و پرستار با عجله تو را برد زیر دستگاه گذاشت و دستهای من از شدت ترس از دست دادن تو یخ شده بود و زمانی که در یک سال اول تولدت خوب شیر نمیخوردی و وزن خوبی نمیگرفتی و خوب نمیخوابیدی...حس کردم.عزیزم!!!من نگران تو بوده و هستم.نگران همین لحظاتی که کنار هم هستیم نگران لحظاتی که برای تو در آینده نزدیک و دور پیش خواهد آمد و نگران همه چیز....دخترم سرزنشم نکن و نگرانیم را بیهوده ندان.هر زمان که مادر شوی مطمئن باش که میفهمی چه میگویم.آری فرزندم بدان که دوستت دارم و خواهم داشت تا ابد.عشق مادر و فرزند ابدیتی دارد تمام و کمال.آرزومند آرزوهای زیبا و دخترانه ات هستم و بدان که مهرت همواره در دلم پایدار خواهد بود ای مهربانوی من.دهگانه هایت را دهها بار و صدها و هزاران بار تبریک میگویم.فدای تو مامان.