صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

و هر کجا که باشید خدا با شماست....

1393/8/4 17:50
1,779 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه ی دوستان مهربونم و کیانایی جون و صدرای گلم.رسیدن ایام محرمو حضورتون تسلیت میگم.امید که بتونیم عامل به دستورات اولیای الهی باشیم.و اما از تقریبا دوماه پیش سوالات خداشناسی پسری به صورت پیشرفته شروع شد و هنوز هم ادامه داره و واقعا خیلی اوقات جوابهای ما قانعش نمیکنه و خودمونم میمونیم چی به پسری بگیم و بیشتر از قدرتمندی و مهربونی خدا براش حرف میزنم.حالا هم که مهد میره بیشتر وارد مبحث خدا شناسی شده و دیروز که از مهد اومده میگه و هر کجا که باشید خدا با شماست.و این اولین جمله ی کاملیه که پسری برای ما گفته و روی اون تاکید داره.اونروزم به هستی جون میگه:هستی تو میدونی همه ی ما رو خدا آورده؟؟؟هستی:بله که میدونستم.و این گفتگوها ادامه پیدا میکنه.و صحبتهای دیگه ای که از مهد میکنه:دیروز میگه:مامان!بچه ها خاله سعیده رو اذیت کردن و خاله گفته من میرم خیابون و دیگه برنمیگردم.و اینا رو با لبخند میگه که یعنی ما میدونیم که خاله نمیره و پیشمون هست.بعدم میگه خالمون چشماشو بسته گفته 1 2 3 همه بشینن سرجاهاشون....میگم تو هم نشستی زود؟؟؟میگه من اصلا پا نمیشـــــــم و این یعنی پسر ما از اون شاگردایی هستش که معلمها دوسش دارن خخخخخخخخخ.واقعا اهل شلوغ بازی و بی نظمی نیست حالا من که اینجور متوجه شدم و سعیده جون مربیشونم تایید کرده.همین حالا هم یه دفعه منو صدا زده و میگه:مامان بچه های مهد همش لوس بازی در میارن.منو اذیت میکنن و میگن اییییییی ایی اییی...نمیدونم تونستم منظورشو برسونم!!!!!!همون دهن کجی خودمونه فکر کنم خخخخخخخخخخ.یه نکته ی دیگه هم که یاد گرفته آشنایی با علامت استاندارده و همه چیو چک میکنه که علامت استاندارد داشته باشه.میترسم هوس کنه همه مونو چک کنه ببینه استانداردیم یا نه؟؟؟؟خندهاهل برنامه ی صبحگاهی مهد نیست و خوشش نمیاد بره طبقه ی بالا و در برنامه شرکت کنه.معتقده خسته میشه و حوصله اش کمه.گاهی هم میگه:خاله سعیده چیزهای سخت یادمون میدهعینکمعلومه دیگه آقا 4 سال خورده و خوابیده حالا 4 تا کلمه که یادش میدن واسش سختهخندونکبله دوستانی که هنوز بچه هاتون کوچولوین و پیش خودتون هستن،ایشا....با ورودشون به این مراحل بالاتر بیشتر حرفهای پسری ما رو درک میکنین.چشمکانشاءا......همه ی شما خوبان در صحت و سلامت باشید و کنار خانواده های عزیزتون شاد و آرام.ادامه ی مطلب ما شعری هست با گویش صدرایی که نمیدونم چقدرش درسته و چقدرش نه؟؟؟؟؟بچمون این شعرو دوست داره و بین کارهاش و بازیهاش خونده و ما شنیدیم.پس بفرمایید بریم ادامه مطلب.....

متفکراین اتفاق توسط جناب صدرا پیش آمدهمتفکر

عینکدر این عکس هم متهم بسیار نادم و پشیمان هستنعینک

صدرا

 

و شعری که گفتم اسمشو نمیدونم ولی ما بهش میگیم سوسن خانم....پس بشنوید شعر سوسن خانمو از زبان صدرایی....

سوسن که از خواب پا میشه........مثل طلبگارا میشه......داد میزنه کو شونه؟؟کو آینه؟؟؟خاروانسراست(کاروانسرا)یا خونه؟؟؟؟.....چرا در قنجه(گنجه)بازه....ماشین دودی درازه!!!!!(نمیدونیم همینه؟؟؟؟)چرا سگه هاپ هاپ میکنه؟؟؟؟...بهش میگم سوسن جون این کارا هشتباهه(اشتباهه)....لگد به پشتم میزنه....یه عالمه مشتم میزنه....بچه ها خار (کار)سوسن درسته؟؟؟نه نه درست نیست!!!!!قه قههبوسبغل

البته شعر پراکنده زیاد میخونه مخصوصا وقتی میره حمومخندونکاما خوشش نمیاد واسه ما شعریو از اول تا آخر بخونههیسبه هر حال دوستان هدف همه ی ما پدر و مادرها تامین امنیت جسمی و روحی بچه هامونه.پس امیدوارم بتونیم در این مورد موفق باشیم.فعلا خدانگهدارتان باد و در پناه حق سالم و سلامت باشید و التماس دعامحبت

عینکوقتی مادر در خانه نیست....عینک

صدرا

قه قههپدر اینچنین بچه ها را تقویت میکندقه قهه

صدرا

 

پسندها (2)

نظرات (14)

مریم مامان آیدین
5 آبان 93 10:31
واااااااااااااای من عااااشق این شعره شدم حالا مفهوم ماشین دودی و گنجه و کاروانسرا رو کی میخواد به این فضول خان ها توضیح بده....شعر مال اوایل دهه 20 بود نه؟؟؟!!!!!!! ای جانم...چه بابای با حوصله ای...خیلی عکس ها جالب بودن خوش به حالت دوستم که پسرت از اون محبوب معلم ها میشه....خدا کنه پسرک ما هم تو سرم بخوره خود شیرینی واسه معلم حداقل شر کلاس نشه الهی حالا یه خراب کاری کرده دیگه....آقا مثلا پسره هاااا و هر کجا که باشید خدا با خداستیعنی نچلوندیشآیدین یه همچین افاضاتی بکنه من همونجا قابش میکنم میزنم به دیوار تا یادگاری بمونه خیلی ببوس دوستم هردو دسته گل رو
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
مریم جون منم همش میخونم:سوسن که از خواب پا میشه....فکر کنم برای همون موقعها یا چیزی اونورترهخواهر گاهی از خودش هنر در میکنه و اینجوری میشه اوضاعمریم جون دوست دارم یه کم بیشتر از حقش دفاع کنه.دیشب شهر بازی سوار یه ماشین شده هنوز تکون نخورده یه دختره اومده اینم زود بلند شده تا اون بشینهشایدم هوای خانوما رو بیشتر داره....نمیدونمبابت خرابکاریش هیچی بهش نگفتم چون زود درستش کردمولی خودش شرمنده شدفدات شم شمام ببوس پسری جونو
آجی فاطمه
5 آبان 93 17:12
سلام اگه گفتی من کیم؟ بیا ادرسو نگاه کن منو میبینی خیلی باحال نوشتی مخصوصا تقویت پدر وقتی مامانی خونه نیست شعر سوسن خانومو عشقه دوستش دارم صدرا را......ای جانم هر حاهستی خدا هست
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام بذار فکر کنم!!!!!!آها فاطمه جونیممنونم چشاتون باحال میبینهبله دیگه پوست سیب برای پوست بسیار مفید استهمه دوسش دارن سوسن خانوموفدات شم
مامان ناهید
5 آبان 93 23:44
سلام خواهر جان خوبی؟ به به یه پست با حال ولی از بد شانسی من حال ندارم اماااااااااا گفتم امروز نبودم بیام یه سر بزنم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام خواهر ممنونمچی شده عزیزم؟چرا بی حالی؟؟
مامان ناهید
5 آبان 93 23:45
می بینم صدرا جون کلی آقا شده چیز میز یاد گرفته عاشق خاله سعیده هست هوواشو داره مودب وحرف گوش کن هست فداش بشم که چقدر لوس نیست وفقط بچه های کلاسشون لوسن
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
بله دیگه ایشون خوبن فقط بقیه لوسن
مامان ناهید
5 آبان 93 23:46
خودشون اییییییییییییییییی چقدر تصورشو کردم بامزه میاد تعریف می کنه شعر قشنگی بود کاملش همینه؟؟؟؟؟؟؟؟ می خوام یاد فاطمه بدم با اجازه
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
با این صدا گردنشم کج و راست میکنه که خوب مطلب جا بیفتهوا....خواهر ما کاملشو ندیدیم.پسری خونده و ما شنیدیمخواهش میکنم خانمی
مامان ناهید
5 آبان 93 23:47
عزیزم اگه حال داشتم برم کامنتهارا تایید کنم شبت خوش بازم میام بچه هارا ببوس فدای اون سبیل قرمزش هم بشم که خیلی بهش میاد
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
قربونت برم ناهیدی خیلی لطف داری عزیزم
مامان ناهید
8 آبان 93 19:24
ای جاااااااااااااااان سلام عزیزم چقدر انرژی انشالله همیشه پرانرژی باشید ممنون از این همه شور ونشاطی که تقدیم ما کردید منم همین آرزوهارا براتون دارم شب شما هم به خیر ببخشید دیر تایید شد یعنی من اکثرآ یه جا بند نیستم همینطور در حال دورانم خوش باشید سرما چطوره هنوز در حال بلرزونید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام مرسی ناهید جونخوش بگذرونی همیشه عزیزمسرما نگو بلا بگو همین حالا که پشت سیستم نشستم کاپشن تنمهاین مثلا لرزه
مامان ناهید
8 آبان 93 19:25
اون خصوصی هم تو حلقمه خخخخخخخخخ کلی خندیدم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
حالا بذار وقتش برسه از اون خصوصیا دارم برات
زهرا (معجزه زندگیم دخترم)
8 آبان 93 23:43
سلام خانمی خوبید؟ ایام تسلیت ممنون که همیشه میاین پیشم شاید نتونم دیگه زیاد بیام و پیام بذارم فراموشم نکنید و از دعای خیرتون بینصیبم نکنید دوستون دارم خدانگهدار
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام زهرا جونم.خواهش میکنم عزیزم.ایشا....به سلامتی نی نی جون دنیا بیاد و خوب و خوش باشید
مهرتابان
9 آبان 93 12:23
سلام خواهری حوبی؟منم بد نیستم.با سرماخوردگی شدید در حال مبارزه ام. شما خوبی؟صدرایی،کیانا جون خوبه؟ بی وفایی منو به بزرگواری و مهربونی خودت ببخش خواهری چرا خاله جونی منو دعوا کردی که چنین نادم و پشیمان شده؟ مگر این کودکـــــــ کوچکـــــــــــ چه کرده که از کرده خویش چنین پشیمان گشته "به یاد مشاعره"
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام برمهرتابانمایشا....زودتر خوب شی خواهرجونمما هم بد نیستیممن اصلا دعواش نکردم خواهری.خودش نادم شده
به نام پدر
10 آبان 93 19:19
این هم از هنرنمایی پدر
مریم
10 آبان 93 19:57
سلام خاله جون وقت کردی یه سری هم به ما بزن
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
علیک سلام.چشششششششششششششششم
مامان سمیه
10 آبان 93 21:12
وای نازی چه جالب رفتار میکنه .بابای پرحوصله وسرزنده ای داره که اینجوری بچه ها رو سرگرم میکنه
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
ای خواهر حالا یه بار بابا نخوابیده و سیب بازی کردهممنونم از حضورت
مامان ریحان
10 آبان 93 22:15
سلام خواهری خوبی؟ صدرایی و کیانا جون چطورن؟ عزاداری هاتون قبول حقبقول صدرایی هر جا باشیم خدا با ماست ماشالله خیلی پسر شیرین زبونیه خدا حفظش کنه یه سر به مابزن
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام عزیزم.شما خوبی؟چه خبرا؟ممنون گلم.میرسیم خدمتتون