تولد هلیا جون...
دوستان گلم سلام.چند روز میشه که منتظر دنیا اومدن نی نی کوچولوی خواهر کوچیکه جان بودیم و بلاخره نی نی مون روز سه شنبه ساعت 2.15 بعد ازظهر به وقت ایران،(خخخخخخخ)مورخ 1393.6.25به دنیا اومد و اسمشم شد هلیا.بله هلیا خانم خواهر هستی جونه و از روابط خیلی خوب هستی و صدرا هم که همه مون مطلعیم....حالا ما موندیم و جواب به سوالات صدرایی که نی نی خاله چطوری دنیا اومده؟چرا چشماشو باز نمیکنه؟و هزاران سوال و جوابی که بعضیهاشو نمیشه گفت.خخخخخخخخخ میگم پسرم تو هم همین طوری بودی ها....حالا بزرگ شدی...میگه:نخیر من این قدی نبودم و بزرگم...خلاصه دوست جونیا فعلا معرکه ای داریم با حضور ما در خونه ی خاله و جیغهای بنفش هستی جون و اذیتهای خاموش صدرا و نی نی بیچاره که میگه چه کاری کردیم دنیا اومدیم اینجا دیگه کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟از کیانا بگم که بچم انگار تا حالا نی نی ندیده و دوست داره بغلش کنه و یهو همه شون هستی و کیانا و صدرا و امیرعلی میان دورش جمع میشن و هرچقدر ما به زبان خوش بگوییم بچه ها یه کم اونورتر این بچه اکسیزن میخواد....فایده نداره که نداره....چیکار کنیم خواهر؟اینم شده تیکه کلام ما....فقط مثل همیشه آرزوی سلامتی و نشاط واسه همه ی شما دوستان و نی نی های دنیا و مامان و باباها دارم.ایشا...دوستان منتظرمونم هر چه زودتر طعم شیرین مادر شدنو حس کنن. و اما اولین عکس هلیا جونو در 5 ساعتگیشمیذارم براتون.سلامت باشید و روزتون خوش.
خاله جونی تولدت مبارک...خوش اومدی گلم.ایشا...همیشه سالم باشی و سلامت.