عزیزم دوستت دارم...تولدت مبارک
سلام به همه دوستان گلم....
پسر گلم عزیز دل مامان سلام.خوبی عزیزم؟الان که در حال خوندن این پستی چه احساسی داری گلم؟فدای تو بشم من... خداوند بزرگ لطفشو شامل حالم کرد که باشم و از تولد 5 سالگیت بنویسم...عزیزم گل من تولدت مبارک.5 سال از به دنیا اومدنت گذشت...نمیتونم بگم خیلی زود گذشت یا خیلی سخت گذشت هیچ کدومش عزیزم خیلی خوب گذشت.بودن در کنار تو و پا به پای تو پیر شدن و دور شدن از سالهای جوانی...بودن در کنار تو و فکر کردن به آینده ات...فکر کردن به موفقیتت و روز به روز بزرگ شدنت....این 5سال برای هر دوی ما پر است از خاطرات خوب و شیرین و بعضا و گاه دردناک.دردناک مثل امروز که در بازی با پسر داییت سرت محکم خورد به درب آهنی و اندازه ی یه گردو ورم کرد....البته قضا و بلا بود عزیزم و خدا رو شکر که به خیر گذشت.آره پسرم 5 سال گذشت و تو وارد ششمین سال از زندگیت شدی سال آینده میری مدرسه و میشی کلاس اولی.فدای تو بشم بزرگ شدی ها...بزرگ و مرد.نمیدونی چقدر لذت میبرم وقتی بهم میگی مامان تو ناراحت نباش من بزرگ شدم برات ماشین میخرم.مامان تو ناراحت نباش اگه گوشیت خراب شد خودم برات گوشی میخرم.مامان!!!من حیلی دوستت دارم...مامان رمزتو باز کردم...مامان!دلم برات تنگ شده...مامان!منو ناز کن.....و اینک پسرم در آستانه ششمین سال تولدت و در پایان 5 سالگیت با تمام وجودم فریاد میزنم دوستت دارم و خوشبختی و سلامتی و نشاطت آرزوی قلبی من است.صدرای من!تولدت مبارک.پنج شمع خوشگل میذاریم روی کیکت با نمادهایی همچون سلامتی،موفقیت،خوشبختی،شادی و دلارامی...میلادت مبارک فرزندم
صدرا در انتظار پختن کیک
صدرا در حال دستگاه سازی با دست پدر
صدرا در مهد کودک جدید
ممنونم مهربانم از اینکه با ما بودی