شادمانه
سلام فرزندان من.سلام به شما که همه ی هستی و زندگی من هستید.سلام به شما که با همه ی اذیت کردنهاتون دوستتون دارم و براتون جونمو میدم.سلام به شما که گاهی درکم نمی کنین،به حرفام گوش نمیدین و سربه سر هم میذارین...
این پستو چند روز پیش رمزدار نوشتم و چون دلم گرفته بود ازتون گله کردم.البته از خودم هم ناراحت بودم و دلگیر.دوستان گلم مثل همیشه بهم سر زدند و همراهیم کردند.حالا مطلب قبلیو پاک کردم و میخوام مثبت بنویسم و دیگه از سختیهای زندگی ننالم.گلهای من در این دنیای بزرگ شادی و غم با هم وجود دارد.مهم این است که دراین غم و شادیها غرق نشویم و در برابر ناملایمات زندگی خود را نبازیم.ما پدر و مادرها الگوی حقیقی شما هستیم.من به عنوان یک مادر باید صبورتر و مقاوم تر باشم و به شما دوتا درس گذشت و چشم پوشی بدهم.دخترم از تو انتظار بیشتری دارم.دوست دارم با شرایط سنی صدرا بیشتر کنار بیایی و درکش کنی.میدونم اذیتت میکنه اما باور کن دوستت داره و فقط میخواد بازی کنه.اما راه درست بازی کردنو بلد نیست.پس تو یادش بده.میخوام هر دوتون بدونین که دوستتون دارم و حاضرم به خاطر شما از خودم بگذرم.امیدوارم همیشه زیباترین لبخندها روی لبهای قشنگتون بشینه.
پاییز هم با تمام زیباییهایش به پایان رسید.زمستان است و هوا بس ناجوانمردانه سرد است.