صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

تا شقایق هست....

1394/2/19 19:10
961 بازدید
اشتراک گذاری

تا شقایق هست،زندگی باید کرد....
دوستان عزیز و همراهان مهربونم،یه دنیا ممنونم از لطف و همدردی تک تک شما عزیزان...امید که هیچ گاه غبار غم روی چهره تون نشینه و امید که هیچ پدر و مادری داغ فرزند نبینه...مهربونهای من!براتون بهترینها رو از خداوند بزرگیها و زیباییها آرزومندم و باز هم از اینکه در این چند روز با سر زدنها و پیامهای گرما بخشتون منو تنها نگذاشتید بی نهایت ازتون سپاسگزارم.حال همه ی ما خوب است گرچه با غمی بزرگ دست و پنجه نرم می کنیم ولی تا شقایق هست زندگی باید کرد و مرگ پایان کبوتر نیست.رضای عزیز،روحت شاد و قرین رحمت الهی!!

گل

پسندها (4)

نظرات (12)

مامان ریحانه
19 اردیبهشت 94 21:39
سلام مرضیه ی عزیزم به خدا وقتی کامنتای تایید شدتو خوندم چقدر از خودم بدم اومد الان پیش خودم گفتم ببین مرضیه چقدر ناراحتی داشته و من سر به سرش میذاشتم به خدا الان که دارم برات مینویسم بغض گلومو گرفته ببخش منو اصلا فکرم نمی تونست بره طرفه این چیزا همش احساس میکردم خودت خسته ای میگفتم بذار با این حرفها یکم مرضیه جون شاد بشه الانم که پستتو دیدم یه دنیا خوشحال شدم که اوضاع روحیت بهتر شده عزیزم مرضیه گلم مواظب خودت باش به قول خودت تا شقایق هست زندگی باید کرد بی وفایی دنیا که به همه ی ما ثابت شده ولی چاره چیه زندگی جریان داره امیدوارم به مرور زمان از بار غمت کم بشه و دوباره بشی همون عزیز دل خودم خواهر گلم خیلی دوست دارم می بوسمت
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام ریحان جونم.عزیزم این حرفها کدومه؟؟؟دوست مهربونم اصلا دوست ندارم خودتو سرزنش کنی!!!تو هیچ اشتباهی نکردی و هر چی که از تو مهربونم به من رسیده خوبی و محبت بوده.قربونت برم عزیزم.میدونی فکر میکنم ما خیلی راحت تر غممون کمتر و کمتر میشه ولی مامانش هیچ وقت نمیتونه بخنده مطمئنم.چون جونش به جون بچه هاش بنده.خدا خودش کمکش کنه.ممنونم دوستم
مامان ناهید
20 اردیبهشت 94 0:39
سلام مرضیه جون الهی بمیرم چقدر ناراحتم من دوست نداشتم بعد مدتی بیام وشمارا در غم و اندوه ببینم دعا می کنم خداوند بهتون صبر بده وغم آخرتون باشه
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام ناهید جونم.این طور اتفاقات همواره در حال تکرار در این دنیای فانیست.ولی ناهید جون غم فرزند خیلی سخته خیلی خواهر!!!خدایا!هیچ مادری غم فرزند نبینه
مامان ناهید
20 اردیبهشت 94 0:40
عزیز دلم ببخش وقتی حال وهواتونو دیدم دلم نیومد بهت رمز بدم برات خصوصی می ذارم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
خواهش میکنم گلم.اومدم وبت و دیدم بعد از مدتها آپ کردی باید بخونمت
الهام
20 اردیبهشت 94 11:42
روحش شاد خدا بهتون صبر بده و البته به بچه هاش و خانواده ش
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
ممنونم.
مونا
20 اردیبهشت 94 11:55
سلام مرضیه عزیز. خوبین؟بچه ها خوبن؟چی شده عزیزم؟نگران شدم . . . پست قبلی ات رو هم رمز ندارم بخونم . امیدوارم هیچوقت هیچ اتفاق بدی براتون پیش نیاد . آمین . . . .
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام مونا جونم.ببخش ناراحتت کردم.اگه دوست داشتی بخونی رمزو میذارم برات.مرسی گلم و ممنونم از لطفت
مریم مامان آیدین
20 اردیبهشت 94 18:28
سلام مرضیه عزیزم خوشحال شدم از دیدن پست جدیدت و عنوانش میدونم چه روزهای سختی رو داشتین و تموم هم نخواهد شد....ولی امیدوارم براتون از این به بعد لحظات خوبی پیش بیاد عزیزم خدا رحمت کنه رضای خواهر رو....خدا به خانواده اش صبر بده
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام مریم جونم و ممنونم دوست خوبملطف داری عزیزم.
آجی فاطمه
21 اردیبهشت 94 12:34
مرضیه جونم سلام خداراشکر بهتر شدین اگه مامانش پیش شما بود بازم دلش ارام میشد هر هفته میرفت سرخاکش و کلی.گریه میکرد ولی حالا تهران کجا و شهر شما کجا فقط خدا به همتون صبر بده انشالا دیگه نمیتوانم چیزی بگم فقط یاد اون خانومه که تو پارک میاد با ویلچر میاندازمت که با سختی ها مقابله میکنه پاشو به شقایقت فکر کن و زندگی بکن
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام عزیزم.درست میگی منم دوست داشتم ببرنش تهران واسه دل خواهرم ولی نشد چون اینجا هم وابستگی داشت همسرش و بچه هاش.میدونم عزیزم واقعا تا شقایق هست زندگی باید کرد
مامان ریحانه
21 اردیبهشت 94 20:48
مرضیه جون خصوصی
مامان ناهید
22 اردیبهشت 94 9:24
سلام مرضیه جون خوبی خواهر حال خودت وخوهرت چطوره انشاء الله که بهترین؟
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام ناهید جونم.ممنونم دوستم میگذرونیمفدات
مامان ریحانه
24 اردیبهشت 94 18:04
سلام مرضیه جونم من کاشانم لابلای درختان سبز باغ بابا پیام پر مهرتو خوندم و چه چسبید در این سر سبزی روزگارت خوش و جایت سبز رفیق
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام خوش به حالت مهربونخوش بگذره عزیزم
مهرتابان
1 خرداد 94 16:48
سلام خواهر جون خوبي؟ خواهر نگران شدم با اين کامنتا.چي شده؟ چه اتفاقي افتاده؟
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام عزیزم.میدونی که بلاگفا خیلی وقته مشکل داره و نتونستم برات کامنت بذارم.خواهرزاده ای داشتیم و اکنون به رحمت ایزدی پیوسته....روحش شاد
مهرتابان
20 خرداد 94 20:41
سلام خواهر خوبم خوبی؟دختر و پسر گلت خوبن؟ خدا رحمتش کنه و به شما و مخصوصا پدر و مادرش صبر بده. بلاگفا فعلا درگیر به روزرسانیست
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام زهرا جونم.ممنونم عزیزم.چند روز پیش چهلمش بود و به همین زودی 40 روز از رفتنش گذشت.زندگی همینه و تقدیر این چنین رقم خورده بود