صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

مشاعره 2 (قند پهلو)

1393/2/28 18:37
942 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستان چون برگ گلمآرامدوستان خوبم پست مشاعره رو یادتونه؟؟؟؟؟من و دوست خوبم مدیر وبلاگ مهر تابان با هم یه مشاعره داشتیم از شاعران بزرگچشمکبعد دیدیم بابا چرا همش تقلب کنیمتعجبپس خودمون دست به کار شدیم و شاعری پیشه کردیم از نوع قند پهلوقه قههخب حالا قضاوت با شما ببینین ما بهتر میسراییم یا شعرای نامیخندونک

شروع اولین بیت:سبزها یا آبی فیروزه ایخندونک منم....نارنجی ها دوست جونیم و همکارم البتهآرام

من که دیدم همه ی مانتــــــــــوهایت
نمیدونم چرا ست نبودند با کفشهایــت

تو که دیدی همه ی مانتوهایــــــم
میگی ست نیستد با کفشهـــــــام
چرا کامنت میدی و می نویســــی
میگی اون مانتوهات رو باور ندارم؟

من که ندارم یه جفت کفش نــو
بالیدنم از بهر چه بــــــــــــــــــو؟؟؟؟

ور بخاهی روزی از روزها خری تو کفـــــــــش نو
یا خری یک کیف ست همرنگ اون کفشــای نو
باید اول جیب پر پول داشته باشـــــی خواهـرم
یا ز بانک ملی و ملت بگیری وام گنده جــان من

محبتدوستان ادامه مطلب لطفامحبت

من با  "شعر نوووووووووووووووووووو"

نگرانم...وتنها تو میدانی نگرانیم بابت چیست؟؟؟
نگرانم و میلرزم چو بید...
نگرانم و تو میدانی چرا؟؟
چون ندارم یک جفت کفش نو سپیـــــــــــــــــــــد....نگرانم...

می روم تا من خرم یک مانتوی خوش رنگ و شـــاد
سوی بازار و مغازه با چه شــــــــــــادی و نشاط
چون که می بینم قیمت های بالا را چـــــــه زود 
محـو و گم می شود شور و اشتیاقم همچو دود

دی هوس کردم پاک کنم چند کیلویی باقلا
من چه میدانستم که باید بکشم اینهمه درد و بلا.

آی خواهر

چون هوس کردی خوری با خانواده باقلا

وقت صرف آن مــــــرا از یاد مَبر ای ناقلا

آه...ای همکارمن!
چون کنون رفته بالا نرخ بیمه ی طلایی اینچنین!!
تو بگو...تو بگو...دکتر رفتن من،بعد از این سودی دارد؟ ای نازنین؟؟؟

نشو غمگین تو ای همکار خوب و بهتر از جــان
بیا و پیشگیری کن ،بدان این به باشد ز درمان

نگارا ! تابستان می آید و تو میکنی اندکی استراحت...
درک میکنند آیا مقامت را.. ای معلم با همت؟؟؟؟؟ 

و شعری دردناک  خخخخخخخخخخخخخ از دوستمگریه

ترســـــــــــــــــم از بی پولی در ایام صیــف
پس برای من نخواهد داشت این ایام کِیف

گر تو می خـــــــــــــواهی که دانی علتش
حتــــــــــــــــــم دارم میکنی اکنون تو غش

چون نیـم کارمند رسمی ســــــــــــــــــــما
من ندارم یک حقــــــــــــــوق در این ماه ها (منظور ماه های تابستونه)

آنچه میگویم به تو زین پس بود ماننـــــــد راز
من ندارم بودجــــــــــــه حتی جهت رفــع نیاز

زهرای من!با حرفهایت تو زدی آتش به جانم!!!

 جان من بیا به جای من، تو برو سر جلسه ی امتحانم....شیطان

بقیه در پست جدید با عنوان ادامه مشاعره ی طنز ما...

پسندها (5)

نظرات (17)

مامان ریحان
31 اردیبهشت 93 17:46
خیلی قشنگ بود عجب طبع شعری داشتین ها معلومه که بهتر از بقیه شاعرا هستیدآفرین آفرین
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
ممنونم
آجی مهربـــــــــــان
31 اردیبهشت 93 18:39
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ چه باحالههههههههههه
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ آره دیگه
مهرتابان
31 اردیبهشت 93 21:19
سلام به به عجب پست فوق العاده ای جدیدترین شعرم با م من نگویم که مرا استخدام آ.پ کنید حقوقم برده به بالا و دلــم شاد کنید خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ کم کم باید به فکر تخلص باشیم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
قربانتآفرینتخلص منمنم خانبرای شما هم:زهرایی
مامی کیانا
1 خرداد 93 8:34
عجب مشاعره اي طبع شعر خوبي داريد حالا في البداهه گفتيد همه شعرها رو؟
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
ای خواهر جان کاملا فی البداهه که نهیه کم فکر کردیم روش
ابجی رونیا کوچولو
1 خرداد 93 13:44
آفرین هزار ماشالله به این بچه های گل مامان جون ببوسش به منم سر بزنین ماشالله خیلی نظر دارین اما من ندارم میاین به منم نظر بدین؟
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
ممنونم عزیزم.حتما بهت سر میزنم
مهرتابان
2 خرداد 93 13:25
رنگ رخسار مرا بین و هزاران شکـــــــــر گوی و غم مخور در میان هر شکــــــــر سجده بر دادار یکتا دار و غم مخور گر حقوق این ماه تو آمد کمی دیر غــــــــــــــــــــــم مخور چون حقوقم هر ماهم تا رسد من گشته ام پیر ،غم مخور سلام خواهر خوبم خوبی؟خانواده خوبند؟ میگن دیروز روز خواهر بوده پس روزت مبارک خواهر جونی
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام خواهری ممنونم.بابا تو خیلی پیشرفت کردیمنم میخوام پیشرفت کنمروز شما هم مبارک خواهر جونم
مهرتابان
2 خرداد 93 13:31
سلام خان خوبی؟ حقوق اردیبهشت ما رو هم احتمالا تا 10 خرداد بریزن ،البته اگه کفگیر به ته دیگ نخورده خخخخخخخخ عکس های فارغ التحصیل رو هم گذاشتم بیا ببین
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام.تخلصم(منم خان)ای خواهر راست میگی درکت میکنم شدید خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است کارم از گریه گذشته ست بدان می خندم....
مامان ریحان
2 خرداد 93 17:58
سلام عصر جمعه ات بخیر دوست جونیمممنون که میایی بهم سر میزنی
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام خواهش میکنم.ببخشید اگه مزاحمتون شدم
مهرتابان
3 خرداد 93 12:16
سلام خواهر جونی خوشحالم که از عکسا خوشت آمده.فرزانه تو عکسا نیست.طفلی همش پشت دوربین بود. خانم تپلی؟کدوم رو میگی؟
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
یه نمه تپلی فقط
مهرتابان
3 خرداد 93 12:18
بسی رنج کشیدم تا توانستم به درجه ملک الشعرایی برسم.خخخخخخخخخخ
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
همسری به من میگه خواهشا دیگه شعر نگوخب اصلا نمیذارن استعداد آدم شکوفا بشه
اکبری
3 خرداد 93 12:36
بخاطرمیخی، نعلی افتاد. بخاطرنعلی،اسبی افتاد. بخاطراسبی سواری افتاد. بخاطرسواری،جنگی شكست خورد. بخاطرشكستی،مملكتی نابودشد. وهمه اینها بخاطركسی بودكه میخ را خوب نكوبیده بود!
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
درست و به جاولی ببخشید شما؟؟؟؟؟؟؟
مهرتابان
3 خرداد 93 13:07
اووووووووووووووووووووووووووووووو با غ ! غم ز دل رفت و بسی شادمان گشتـــــــــم زیاد چون همین امروز و فرداست که خبرِ خـــوش بیاد خوش خبر باشی تو ای قاصدک نازخـــــوش خبر این سرور و شادمانی را ز دل نازکـــــم هرگز مبر و اما خبر خوش،امروز معاون عزیز مشغول محاسبه ساعات کاری و حقوقمون بود.شاید تا پایان هفته به حساب واریز بشه البته شایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
امیدوارم دوست جونی حقوقتو بگیری.دلم برات کبابه
مهرتابان
3 خرداد 93 21:07
آقا یعنی چی؟ من تازه دارم شکوفا میشم.... من میخام مشاعره کنم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
ما ادامه میدیم عزیزم...بذار ببینن که توانمندیم
مامان آیدا
4 خرداد 93 0:22
دعا میکنم غرق باران شوی چو بوی خوش یاس و ریحان شوی دعامیکنم درزمستان عشق بهاری ترین فصل ایمان شوی :
مــن و آوايي قــلــمــبــه
4 خرداد 93 2:29
سلام تو شاعري خواهر مني و ...... عاشششششششقتممممممم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام الی جونمآوایی خوبه؟قربونت برم
مــن و آوايي قــلــمــبــه
4 خرداد 93 2:31
ددددددددوسسسسسستون دارم شديدددددد
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
ما بیشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتر
مهرتابان
10 خرداد 93 15:18
سلام بر تو خواهر خوبم... با ل می آییم لابد آن فنجان تو بوده گـــــــــــران کین چنین بشکسته و داری فغان بایــــــد اکنون گویمت در این زمان رفـــــــع کشته یک بلا این را بدان فدای سرش قضا بلا بوده خواهر...
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
خواهری آه و فغان نکردم کهدوباره شعرمو بخون:اولش و هستش و بعد ای (وای)نیستبعدم آره واقعا منم فقط چیزی میشکنه از جارو کردنش زورم میاد...ولی از شکستنش نهخخخخخخخخخخخخخخ با نون کمی فکر بنمایم میرسم خدمتت