صدرای ما....
سلام به همه.و سلام به شما پسر شیطون کوچولوی من.ببین پسر جان آخه ما همه چیمون تا قبل از اینکه جنابعالی دست به آچارت خوب بشه، درست و درمون بود.همین توپو ببین این بدبخت چه گناهی کرده که به این روز افتاده و شده کلاه جنابعالی؟؟؟
ای پسرجان! من نصف شب تو خواب یه دفعه میبینم تق.... دست و پام خورد به یه چیزی!!!میدونی چی؟نمونه اش همین وسایلی که تو عکسه.جنابعالی هر شب یه چیزایی که البته اکثرا اسباب بازی نیستن رو میاری تو تخت زیر دست و بالمون.همین دمپایی ها تا سه شب پیش ما میخوابیدن.این اسبه که بلاخره پاشو شکوندی و دستش از دنیا کوتاه شد.این تلفنم که دیگه نا نداره حرف بزنه.از باتری و ماشیناتو و موبایل و چراغ قوه و وسایل آشپزخونه میگذریم.چیکار کنیم دیگه ؟؟!!اونام خواب دارن مگه نه؟؟؟
و اما .....در عکس اول که رفتی سراغ مخلوط کن که مخصوص شیر موزه و بیچاره هفته ای چند روز تو دست و بال جنابعالیه...متر رو دیگه میخوای چیکار نمیدونم؟؟؟عکس دوم که من خواب بودم و بعد از اینکه بیدار شدم دیدم خونه رو برام این جوری کردی که خب زیاد مهم نیست دیگه!!!اینا بلا استفاده مونده و شده مال جناب.عکس سومم که دیگه چی بگم؟؟؟خلاقیت تا این حد!!!گیتار گرونه!!! بچم خودش گیتار ساختهمبارکه پسرم.کنسرتشم که با بک سیلور اجرا میشهاینجا پشت در اتاق کیاناست.وقتی در رو به روی بچمون ببندیم این میشه دیگه......