فردا دیر است....
روزها با سرعت از پی هم میگذرند.دخترم انگار دیروز بود که پا به دنیای ما گذاشتی و حالا 9سال از آن روزها گذشتهو تو پسرم سه سال پیش را ببین!اینجا هنوز 4ماه بیشتر از سن تو نگذشته بود و چه آرام در کنار کیانا دراز کشیده ای و چه مهربان نگاه میکنی.اما حالا نمیدونم چی شده که مدام با هم مشکل پیدا میکنید و تو دخترم همیشه چنین نتیجه می گیری که باید به جای صدرا یک خواهر میداشتی تا اینقدر اذیت نشی...عزیزانم روزها و لحظه ها با سرعتی فراتر از آنچه که ما میپنداریم میگذرند.پس قدر یکدیگر را بدانید و پشت و پناه هم باشید و از اشتباهات هم در گذرید.دوستتان دارم و همه ی آرزویم سعادت شما در زندگیست.....امروز به یکدیگر عشق بورزید...فردا دیر است...خیلی دیر...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی