خوشمزگی های صدرایی ........
سلام به همه ی شما دوستان خوب و دوست داشتنیم که واقعا و از صمیم قلب میگم که وقتی اینترنت یا سایت مشکل پیدا میکنه و نمیتونم بیام پیشتون چقدر کلافه و ناراحت میشم و دلم براتون تنگ میشه.امیدوارم همه ی شما عزیزان و خانواده های مهربونتون همیشه ایام در صحت و سلامت باشید.
حالا میرسیم سروقت شما آقا صدرا.تازگیا که نه .....خیلی وقته که یکی از سرگرمیهای جنابعالی شده این که: شبا تمام لامپها رو خاموش کنی و ما رو در تاریکی مطلق قرار بدی و چون خودت یه دفعه میترسی یه لامپو تو اتاقهای دیگه روشن میذاری یا ما فقط باید با نور تلویزیون جون سر کنیم.مدام سر به سر کیانا جونی میذاری و در حالیکه اون مشغول کتاب خوندنه یواشکی میری و لامپ اتاقشو خاموش میکنی و د....فرار.چند روز پیش فکر کنم جمعه بود از خواب که پاشدی به بابا گفتی:بابا مردست(مدرسه ات)باز نیست؟بابا:نه پسرم.صدرا:خب پس پاشو برو یه جایی......حالا دلیلش:وقتی بابا خونه است جنابعالی نمیتونی زیاد باب اسفنجی ببینی یا با کامپیوتر ور بری.به همین دلیل از بابا میخواستی که بره تا راحت به کارت برسی،که تیرت به سنگ خورد.....و اما دیروز نمکها رو ریختی رو زمین.میگم چرا نمکا رو ریختی؟واستادی رو به روی منو میگی:میخواستم نمکا رو بریزم روی تو تا خوشمزه بشی بخورمت......دستت درد نکنه....
اینجا موهای پسری با آرایشگری من به این روز افتادهتقریبا 10ماه پیش تازه اینجا خوب شدهوگرنه دقیقا بچم شده بود جولز