اسکلت
سلام پسری چطوری؟خوبی مامانی؟من از مدرسه اومدم ولی تو هنوز خوابی!!!!پاشو دیگه.میدونی امروز صبح این کلاهو برداشتی و گفتی مامان میخوام بازی جدید بکنم.منم گفتم آفرین پسرم.کلاهتو بده ببینم.داخل کلاه یه برچسب بود که مطالبی به انگلیسی توش نوشته شده بود.منم مشغول خوندنش بودم که پرسیدی چی نوشته؟ماهم که ماشا...انگلیسی دان گفتم نوشته صدرا مواظب این کلاه باشه تا بزرگتر که شد اسکیتهاشو بپوشه.بعد از چند لحظه کلاهو سرت کردی و گفتی میخوام برم اسکلت بیارم.با خودم گفتم خدایا این بچه ی ما اسکلتو از کجا یاد گرفته؟؟؟؟؟؟؟؟باز گفتی مامان بیا بریم تو حیاط اسکلتو بیاریم.منم که کنجکاو شدم ببینم منظورت چیه گفتم خودت برو زودم بیا که خیلی سرده.رفتی و دیدم نیومدی! همین که بلند شدم بیام دنبالت دیدم رفتی مشمای چکمه های منو از جاکفشی حیاط آوردی.اینجا بود که فهمیدم منظور تو از اسکلت اسکیتهای کیانا بوده که برای اینکه خراب نشه گذاشته بودیمش تو مشما و داخل جاکفشی و جنابعالی چکمه های منو با به قول خودت اسکلتا اشتباه گرفته بودی.برام جالب بود.پسرم سه سالته مامان جون یه طوری حرف بزن بفهمیم منظورتو