صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

وقتی صدرا خیییییلی بهداشتی می شود!!

1392/8/16 8:51
286 بازدید
اشتراک گذاری

سلام آقا پسر.خوبی؟ داری خوابای خوش میبینی؟میشه یه کوچولوی دیگه بخوابی تا من مطلبمو بنویسم؟امروز می خوام از مسواک زدنت بگم اونم وقتی که برات مسواک جدید گرفته بودم و تو حاضر نبودی مسواک قبلیو دور بندازی.بلاخره من در یک اقدام(ای بابا تو که بیدار شدی! ناراحتی و میگی که از تخت افتادی.قربونت برم عیبی نداره پسرم.حالا باید تا دسته گل به آب ندادی بریم یه جای مهم!!!!)خب جنابعالی نشستی روی پای من و تموم موهات تو صورتمه!!!نمیشد یه کم بیشتر می خوابیدی مــادر جان.خلاصه من در یک اقدام شجاعانه مسواک قبلیو دور انداختم و وقتی پرسیدی مسواکم کجاست؟منم فقط گفتم نیست و باز گفتی رفته پیش مامانش؟منم تایید کردم.حالا بگذریم از اینکه چند تا از دندونای جنابعالی خرابه و باز هم یواشکی قند می خوری!!!!!!!!!بدون پسرم با این که چندین بار گفتم ولی بازم میگم دوستتون دارم و می خواهم فقط در هوایی نفس بکشم که شما نفس می کشید.سالم و پایدار باشید.

 

ص

این ماشینو خودت انتخاب کردی.چکار کنیم بچم عشق ماشینه دیگه!!!!

ص

ص

ص

 

پسندها (1)

نظرات (4)

بابای آندیاجون
16 آبان 92 10:20
صدرای عزیزم فدات شم گل پسر .... داری بزرگ میشی و هر روز زیباتر از دیروزی عزیزم روزگارت سبز و پر از زیبایی باشه
زنده اندیش
17 آبان 92 0:09
خدایا دلم که برایت تنگ می شود. با آنکه می دانم همه جا هستی اما به آسمان نگاه می کنم چرا که آسمان سه نشانه از تو دارد : بی انتهاست ، بی دریغ است و چون یک دست مهربان همیشه بالای سرماست !
زنده اندیش
17 آبان 92 9:48
سلام بزرگوار
با افتخار لینکتون کردم



ممنون.شما هم لینک شدید.
مامان ریحان
17 آبان 92 20:14
سلام دوست خوبم معذرت که نگرانتون کرده بودم چند روزی رفته بودم خونه باباجون گرامممنون که همیشه بهم سر میزنی. ال دعا