غار پلانکتون
سلام به دوستان خوب و مهربونم.امیدوارم حالتون خوب باشه و ایام به کامتون،شیرین و گوارا.کیانا خانم و آقا صدرا امیدوارم شما هم همیشه سلامت و شاداب باشید و آرامش در وجودتون پایدار.و اما روز عید فطر تصمیم گرفتیم با بچه ها بریم بیرون و یه هوایی تازه کنیم...وقتی کیانا 4 ساله بود رفتیم به یکی از مناطق دیدنی شهرمون...حالا که کیانا خانم 10 ساله شده یادش نبود اونجا چه شکلیه...از طرفی دیدیم صدرا هم 4 ساله شده پس تصمیم گرفتیم بریم همونجایی که شش سال پیش رفتیم و به صدرا هم گفتم خوب نیگاه کن که تا شیش سال دیگه اینجا نمیایم...خخخخخخخخخخخخخ خودمم نفهمیدم چی گفتم و چی شد...به هر حال راه افتادیم و رفتیم به قول صدرا به غار پلانکتون(کسانی که کارتون باب اسفنجی دیده باشن میدونن منظورم کدوم قسمته و پلانکتون کیه!!!)خلاصه بعد از مقداری نه چندان کم پیاده روی، به غار رسیدیم و جای شما خالی هوا بس ناجوانمردانه خوب بود و داخل غار خنک و انگار کولر درجه ی یک روشن کرده بودی و بعله دیگه خیلی خوب بید.و اما صدرایی ما که کمی تیتیش تشریف دارن از اینکه گلی و خیس میشدن و شن به پاهاشون میچسبید کمی گله مند بودند و آزرده ولی اصرار هم داشت که ادامه بده و همه ی قسمتها رو ببینه...در حال گشت و گذار و لذت بردن از طبیعت بودیم که یه دفعه دیدیم جناب صدرا میگن:مواظب باشین اینجا سوسک ماهی داره!!!!!البته ما که نفهمیدیم سوسک ماهی چیه؟؟؟؟ اگه شما میدونین به ما هم بگین...واما شنیدن کی بود مانند دیدن...پس بفرمایید و از دیدن طبیعت بکر لذت ببرید.
در حال رفتن به سمت غار که کیانا خانم از ما خیلی جلوتر بود
نزدیک غار
حالا میریم ادامه مطلب
خسته شدین؟؟؟؟ببخشید نمیتونم از عکسهای هنریم بگذرمخیلی دوستشون دارمبیاین یه کم دیگه غار نوردیمون تموم میشه
دقت کنید من همه جا پشتیبان بودم.چرا؟؟؟ خب اگه خرس بیاد اول بقیه ببینن دیگه
بابا ای ول از دست همسری عکس گرفتم در حال خوردن آب گوارایی که از شکاف سنگ و از دل کوه میومد
خب دیگه داریم بر میگردیم و بازم من پشتیبانم...خخخخخخخخ
خب دوستان عزیزم امیدوارم از دیدن عکسها لذت برده باشید و خسته نشده باشینتا سفر درون شهری بعدی