آبی آسمان من!!!!!
سلامی چو بوی خوش آشناییسلام بر دوستان عزیزم سلام بر تابستان و گرمای بی سابقه اش...سلام بر تعطیلاتی که برای ما چندان معنایی ندارد و سلام بر شما فرزندانمراستشو بخواین خیلی حوصله ی وب نویسی و وب گردی ندارم...کمی خسته ام...بیشتر از خستگی جسمی روحم خسته و درب و داغونهاز این اتفاقاتی که داره تو دنیا میفته...از این وحشی بازیها...از کارهایی که باید انجام بدم و مونده رو دستم و از دعواهای شما دوتا که دیگه گاهی واقعا تحملش سخت میشه و کم میارم...من احتیاج به یه آرامش واقعی دارم...آرامشی که همه داشته باشن نه فقط من!!!اما میدونم که یه آرزوی محاله و دست نیافتنیکیانا و صدرا میدونم مامان خیلی خوبی واستون نیستم و در مقابل رفتارهاتون عکس العمل مناسب و شایسته ای انجام نمیدم ولی بدونین که تنها آرزوی من سلامتی و نشاط شماست...بارها اینو گفتم ولی باز هم تکرار میکنم:دوستتون دارم و خواهم داشت اگر چه گاهی این احساسو بهتون منتقل نمیکنم ولی شما دو نفر دنیای من و آبی آسمان زندگی من هستید....دوستتون دارم