صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

برای کیانا جون!!!

1394/4/18 18:38
1,137 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مجدد به دوستان خوبم.خواهرای گلم عرض کنم به خدمتتون که دخمل من،کیانایی از دو سال پیش یعنی سه ماهی زودتر از ما وارد دنیای وبلاگ نویسی شد.وبلاگ اولش رنگین کمان من بود که متاسفانه بعد از گذشت یک سال از فعالیتش به دلیل نامعلومی حذف شد که قبلا هم شرحشو براتون نوشتم.وبلاگ دیگه ای هم داره به نام دلنوشته هایی به رنگ ادبیات که خوشبختانه هنوز پابرجاست و حذف نشده ولی در نقل و انتقالات و به روز رسانیهای بلاگفا وبلاگی که بعد از رنگین کمان من ساخت هم حذف شد.این شد که بچم دچار یاس فلسفی شد و برای آخرین بار اقدام به ساخت وبلاگ رویای من کرد.که ایشا....این دیگه حذف نشه...وحالا از شما دوستان گلم دعوت میکنم اگه دوست داشتین و فرصتی براتون پیش اومد یه سر به کلبه های مجازی دخملی بزنید و براش یک یادگاری بنویسین.ممنونم از حضور و توجه شما دوستان مهربونم.محبت

کیانا
 

پسندها (6)

نظرات (18)

مهرتابان
19 تیر 94 3:22
ﺧﺪﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺳﺨﺖ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﺗﻘﻠﺐ ﻫﻢ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﺮﺳﺎﻧﺪ، ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻫﻤﻪ ﻣﻦ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﯾﮏ پرﻭﺍنه ﺑﻪ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﯾﮏ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ ﺑﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﯾﮏ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺑﯽ ﺗﻮﻗﻌﯽ ﯾﮏ پدر ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﻮﺍﻟﯽ ﺍﺳﺖ ... ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ قلبم.....
مامان ریحانه
19 تیر 94 14:06
آفرین به کیانا خانوم به وبلاگاش سر زدم خیلی جالب بود خصوصا دل نوشته هاش با عکسهای زیبا و محشری که گذاشته بود چشم مرضیه جون حتما میرم و نظر میدم به امید موفقیت روزافزونت کیانا خانوم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
ممنونم ریحانه جونم.لطف داری دوست خوبم
مامانی
19 تیر 94 14:37
سلام به به مادرو دختر وبلاگی مونده صدرا جون هر چند با شناختی که از پسرها دارم فک کنم برن تو کار طراحی سایت تا وبلاگ نویسیالبته اگه قبلش پیچ و مهرهای کامپیوترو بهم نریزن چشم عزیزم حتما بهش سر میزنیم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام قربونت عزیزم.صدرا که دیگه فک کنم به قول شما هارد کامپیوترو در بیاره و بعد بره وب نویسیممنونم عزیزم
مامانی
19 تیر 94 14:43
یه سوال کیاناجون میدونه که شماهم وب دارین؟ و اینجا خاطرهاش نوشته میشه؟ یه وخ سوتی ندم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
آره عزیزم.میدونه...نگران نباش
مامان ناهید
19 تیر 94 14:54
سلااام به به از اسم وبلاگشون معلومه باید پرااز احساس باشه حتمآ عزیزم متآسفانه نتم داره دقایق عمرشو می گذرونه منم دارم تندتند می نویسم که جا نمونم اگه قطع نشد در این بین که حتمآ سر می زنم وگرنه که بعدآ که اومدم حتمآ
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
ممنونم ناهید جونم.البته شما به وب دلنوشته ها قبلا هم رفته بودین و کامنت گذاشته بودید یه دنیا ممنونم عزیزم
الهام
20 تیر 94 13:45
سلام مرضیه جون چه بد که وب های کیانا جون حذف شده بعد از به هم ریختن بلاگفا و میهن بلاگ منم خیلی نگران شده ام می ترسم همین بلا سر نی نی وبلاگ هم بیاد
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام الهام جونم.منم همین ترسو دارم واقعا!!!البته بلاگفا خیلیها رو هم سالم تحویل داده ولی خب اتفاقه دیگه میفتهخدا نکنه سر نی نی وبلاگ همچین بلایی بیاد
مهرتابان
21 تیر 94 2:28
سلام آبجي خانم خوبين؟دلم براي دوستانم بيشتر تنگ شده بود. برم وب دخمل گلت رو ببينم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام دوست گلم.ممنونم عزیزم.واقعااین قطعی بد بود ها!!!فدات
مهرتابان
21 تیر 94 23:11
سلام خواهر جان امروز يه اتفاق جالب افتاد گفتم کلي يادت کردم. با همسري رفتيم مغازه برا خريد که مامان يکي از بچه ها رو ديدم.مشغول صحبت شديم بعد که خداحافظي کرديم همسري پرسيد اين خانم کي بودن.گفتم مامان کيانا بود. همسري گفت عههههه مامان کيانا و صدرا؟ کلي خنديدم.فهميدم همسري هم پيگيره کامنتاست
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام چه جالبپس ما معروف شدیم
مریم مامان آیدین
22 تیر 94 13:52
ای بابا....دومی هم حذف شد الهی...میفهمم چقدر ناراحت شده ظفلی...حق داره خوب حتما همین الان یه سر میرم وب خوشگل دخترت چه عکس قشنگی
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
بچم صبوره خواهر صبورقربون محبتت عزیز دلم
مریم مامان آیدین
22 تیر 94 13:54
مرضیه جونم ببخش نگرانت کردم دوستم باور کن انقدر سر زدم و دیدم نه تو و نه الهام و نه ریحانه آپ نکردین اصلا دیگه حس نداشتم لبتاب رو باز کنم با گوشی چک میکردم تا اون آز و جوابش یعنی دیوونه میشم گاهی از این حساسیت هام الان هم استرس دارموووطبق جواب آزمایش باید به آیدین واکسن هپاتیت بزنم...وای کاش زود تموم بشه ایشالا همیشه خوش باشین و سلامت دوستم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
خواهش میکنم مریم جونم.خب منم حساسآره میدونم چی میگی استرس و حساسیت شده یه جزئی از وجود مادرا و خیلی هم نمیشه کاریش کرد.ایشا...آیدین جونم حالش خوب خوب شده و بهتر هم میشه و نگران واکسن هم نباش و زودتر برو و خودتو خلاص کن.
مریم مامان آیدین
22 تیر 94 14:05
مرضیه کامنت واسه کیانا میزارم اون کد رو نمیده که نظر ثبت بشه بهش بگو نظرم این بود سلام کیانا جون چه متن قشنگی....خیلی لذت بردم....واقعا ممنون بهش سلام هم برسون
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
قربونت مریم جونم.براش کپی کردم
به نام پدر
22 تیر 94 17:50
واقعا استعدادیه این دختر در بلاگ سازی نویسا و پاینده باشی
به نام پدر
22 تیر 94 18:02
بچه ها بزرگ میشن بزرگا پیر
بابا و مامان
23 تیر 94 11:34
سلام عزیزم من رفتم سر بزنم افرین به کیانا جون
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام قربونت گلم
مونا
25 تیر 94 5:00
سلام . طاعات قبول عا ا ا ا ا ا لیه . برم بخونم .
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام قربونت
مریم مامان آیدین
28 تیر 94 18:23
سلام مرضیه جوووونم خوبی عیدت مبارک دوستمچه خبرا....سرت این تعطیلات خلوت شد یا نه ایشالا تعطیلات خوبی با خانواده داشته باشی عزیزم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام مریم جونم.مرسی عزیزم.سرم خلوت میشه البته از نظر مو نداشتنمرسی گلم
الهام
29 تیر 94 0:01
سلام مرضیه جون مدتی هست که شما نیستید؟ خوب و خوش هستید؟ ایشالا که سرتون به شادی گرم باشه بیا خصوصی رفیق
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام الهام جونم.آره عزیز کمرنگ شدیم ولی به یاد دوستان خوبمون هستیمقربونت رفیق
مامان ریحانه
2 مرداد 94 9:30
سلام مرضیه بانو کجایی خواهر نیستی کیانا جونو صدرا جون خوبن اومدم حالتو بپرسم خیلی دلم تنگ شده بود فدای تو ببوووووووووووووووووس نازنیناتو
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام ریحان جونم.همین جام خواهر ولی خیلی بی حس و حالم.حوصله ندارم یه پست بذارم.خلاصه خواهر یه چیزیم هست و اونم بی حوصلگیهقربونت برم دیدم درگیر عروسی هستی گفتم مزاحمت نشم.فدات عزیزم شما هم ببوس نازی جونو