صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

یلدای 93

1393/9/30 17:59
429 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه ی دوستان گلم. یلدای 93 هم اومد...وای که چقدر زود گذشت!!!!من از دیروز به یاد خاطرات یلدای 77 افتادم...یلدای 16 سال پیش و وقتی که من و دوستام در مرکز تربیت معلم کنار هم یلدا رو جشن گرفتیم.یلدایی پر از خاطره و پاکی و صمیمیت...یلدایی که هندوونه اش قرمز بود و شیرین...یلدایی که روی سفره اش پر از پفک بود و کتری آب جوش و حتی لنگ دمپایی...یلدایی که ما جوون بودیم و بی خیال...یلدایی که مجردی بود...یلدایی که حتی به ساده ترین اتفاقات هم با تمام وجود میخندیدیم...بله!!!!دخترم، کیانا و پسرم، صدرا همه چی خیلی زود گذشت و حالا یلدای 93 من با یلدای 77 خیلی تفاوتها داره....در یلدای 93 من یه مادرم که همه ی هم و غمم خوشی و آرامش بچه ها و همسرمه....در یلدای 93 من فردی هستم که در گرفتن تصمیماتم اول از همه باید راحتی شما رو در نظر بگیرم....در یلدای 93 من تنها نیستم بلکه یه خونواده دارم که بهشون عشق میورزم.بچه ها جون یلدای 77 قابل تکرار نیست و نخواهد بود...یلدای 93 هم همین طور...عمر و دقایق به سرعت برق و باد در حال گذشتنه و خیلی وقتها این گذران وقت رو حس نمیکنیم...پس بیاین یک بار دیگه به هم یاد آوری کنیم که همدیگر رو چقدر دوست داریم و چقدر برای هم مهم هستیم....بیاین قدر تک تک لحظات عمرمونو بدونیم و به فکر شادی و آرامش هم باشیم....یلدایتان سپید و زیبا باد....دوستتان دارم و این دوست داشتن را فریاد میزنم....محبت

پروردگارا!آرامش را چون دانه های برف شب یلدا آرام و بی صدا به سرزمین قلب کسانی که برایم عزیزند جاری گردان...محبت

پی نوشت 1:اول که شروع به نوشتن کردم نمیدونستم چی بنویسم و یهو دیدم صفحه پر شد از حرفهای دلم...

پی نوشت 2:این متن یه بار دیگه به یه شکل دیگه نوشته شد و به دلیل حواس پرتی من حذف شد و دوباره تایپ شد با یه نگارش دیگه...چشمک

پی نوشت 3:اگه دوست داشتین یه سر به پست یلدایی 92 بزنید...

پسندها (6)

نظرات (17)

مامان مبینا
30 آذر 93 18:35
سلاااااام مامانی یلداتون مباااااااااارک این متن رو خیلی زیبا نوشتی ممنون عزیزم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام عزیزم.لطف دارین خانمی
مهرتابان
30 آذر 93 21:53
چه سخاوتمند است پاییز که شکوه بلندترین شبش را عاشقانه پیشکش تولد زمستان کرد. زمستانتان سفید و سلامت باد
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
فدات گلم
مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
1 دی 93 1:56
سلام عزیزم خوبید ؟ خوشید بچه ها خوبن واااااااای من وقتی یه کاری برم پیش میاد میرم دیگه پشت سر هم برام بلا نازل میشه بعد اینکه نتم وصل شد مریض شدم وبعد هم سیستم خراب شد نمی دونی مثل اسفند روی اتش بودم دوشبه مشغول نوشتن یه پست هستم الان استرس اینو دارم که باید به همه دوستان سر بزنم واولین وبی که اومدم وب شما بود دیدم تو مطالب دوستان که به روزید خیلی خوشحال شدم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام قربونت برم عزیزم.ممنونمخواهر ایشا....بلا دور باشه از خونواده ی گلتونپیش میاد خواهر قضا بلاست دیگهعزیزمی و ممنونم از لطف زیادت
مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
1 دی 93 1:57
یلداتون هم مبارک انشالله عمرتون طولانی تراز یلدا باشه وهمیشه سالم وسرزنده در کنار هم یلداهای بعدی را تجربه کنید
مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
1 دی 93 1:59
چه یلدای 77 خاصی داشتید شما دوران مجردی یه چیز دیگه اونم در کنار دوستان انشالله همیشه یلداهای خوش وخوبی داشته باشید
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
دقیقایادش بخیر خواهری
مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
1 دی 93 2:01
راستش من امسال یلدا را زیاد حس نکردم چون درست در ایام وفات پیامبر (ص) وامام حسن مجتبی بود انشالله سال دیگه عمری باشه برای همه ودور هم جمع بشیم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
آره برای خیلیها همین طور بود...ایشا...
مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
1 دی 93 2:03
راستی ازت تشکر می کنم وعذر خواهی که این مدت نگرانم بودید واین همه زحمت می کشیدید ومنو فراموش نکردید ومرتب با کامنتای پرمهرت عشق را در وجودم بیشتر شعله ور می ساختی انشالله همیشه مثل الان دوستان خوبی برای هم باشیم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
قربونت...وظیفه بود گلم.میدونستم حالتون خوبه ولی دلم تنگیده بود.ایشا....
مریم مامان آیدین
1 دی 93 11:58
سلاااام عزیـــــــــــزم باز هم یلداتون مبارک و پر نشاط خدارو شکر که خاطراتت از یلدا شیرین و فراموش نشدنیه الهی هر یلدات شیرین تر و خوشبخت تر از یلدای قبلی باشه
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام و ممنونم عزیزم.ایشا....برای شما هم همین طور باشه
مریم مامان آیدین
1 دی 93 12:00
راستی یلدای شما تو سردترین نقطه ایران باید کریسمسی باشه برف دشت کردین یا نه هنوز؟؟
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
نه بابا برف نیومده یه خورده الکی اومد ولی راستکی نه
مریم مامان آیدین
1 دی 93 12:01
ما هم چون دیروز 28 صفر بود اصلا یادمون رفته بود شب یلداست و با تماس بزرگترها و سوال که چرا نرفتیم خونشون تازه دوزاریمون افتاد خوش باشین و شاد عزیـــــــــــــــــــــــــزم ببووووووووووووووووووس کیانا خانومی و صدرا جونی منو
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام.عیب نداره که....دوزاریها این روزا یه نمه کجه...خخخخخخخخخ
مامان ریحان
1 دی 93 12:33
سلام عزیزم خوبین؟ یلداتون با تاخیرمبارک منم یاد دوران دانشجوییم افتادم چه روزهای خوشی بود که زود تموم شد واقعا گذر زمان احساس نمیشه، یلدای 93 هم دیگه تکرار نمیشه
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام.ممنونم گلم.دقیقا ریحان جونی هیچی دیگه تکرار نمیشه....هیچی
آجی فاطمه
1 دی 93 21:38
یلداتون مبارک
بابا و مامان
2 دی 93 3:22
خیلی خوب و قشنگ نوشتی مامان عزیزم لحظه لحظه زندگیتون پر باشه ز ارامش و شادی
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
فدات شم عزیزم.ممنونم لطف دارین
مامان ناهید
3 دی 93 3:01
عزیز دلم سلااااااااااام خیلی خسته ام همه ش گرفتار بودم ولی گفتم بیام عرض ادبی کنم تا این عروسی هم تمام بشه یه نفس راحتی بکشیم هرچی می دوزیم ومی خریم تمام نمیشه اف بر این دنیای پرادعا ووپرزرق وبرق اگه به خودم باشه زیاد پِیِش نمیرم ولی باید همرنگ جماعت شد وگرنه پچ پچها درگوشی گرمه خواهر شوهر هم امر فرمودن به زیباترین شکل در مراسمم حاضر بشید دیگه چه باید کردفردا حنابندونه پس فردا هم عروسی تا تمام بشه رمقی نمی مونه فعلآ عذر منو بپذیرید تا بعد مفصلآ میام پیشتون
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
سلام دوست خوبمالهی!!!!عزیزم ایشا....تا باشه مراسم خوشی و سلامتی باشهخوش بگذره بهتون حسابی
مامان مریم
3 دی 93 17:12
از لطفی که به من و نوشته های ناشیانه م داری هم ممنونم دوستم و از وقتایی که براشون میزاری.....قربون دوست مهربونم برم
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
فدات شم
مامان ریحان
5 دی 93 11:25
مادر و دختر آرزو می کنن که جمعه خوبی در کنار خانواده داشته باشی دوست عزیزم
الهام مامان علیرضا
19 دی 93 12:27
ما رو هم به اون دوران پرماجرا و بیدغدغه بردی خواهر چه روزهای خوبی بود روزهای خوب خوابگاه! یادش بخیر
مامان کیانا و صدرا
پاسخ
وای خواهر!!!یادش بخیر