سفرنامه 3
سلام مجدد و سه باره دوستان گلم خب رسیدیم به این قسمت از سفر که ما بعد از تله کابین سواری از نمک آبرود خارج شدیم و رفتیم سمت عباس آباد دوباره کارهای تکراری و ستاد اسکان و نامه گرفتن و رفتن به مدرسه ای که از آشپزخونش می شد دریا رو دید و صداشو شنید خلاصه طبق معمول طبقه پایین جا نبود و باید پله ها رو میرفتیم و میومدیم منم که ماشا...یه سالی میشه مشکل زانو پیدا کردم و مثل بی بی جونها پام اذیتم میکنه و واقعا رفت و امد از پله ها گاهی برام خیلی سخت میشد بله دیگه یه بهبود و سروسامونی به وسایل دادیم و خانوادگی راهی ساحل شدیم.البته جهت اطلاع دوستان عرض بنمایم که من فقط دوست دارم دریا رو ببینم و کار دیگه ای باهاش ندارم.پس مطمئن باشین من خشک رفتم و خشکم ...