صدرا جون صدرا جون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره
کیانا جونکیانا جون، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

آبی آسمان من..فرزندانم

مامان یه مامان شاغل و عاشق بچه ها

این چند روز....

سلام دوستان خوبم و وقتتون بخیر امید که همه شاداب و تندرست باشید و موفق دوستان گلم تقریبا از یک هفته پیش درگیر سرماخوردگی بچه ها شدم و از اون جایی که خودم یه پا دکترم تلاش نمودم که بیماریشان را بهبود ببخشم و میتوان گفت تا حدی موفق هم بودم بله دوستان از چهارشنبه شب چشمان پسری چنان قرمز شد که باور کردنی نبود و مدام ترشح داشت به طوریکه چشمش به سختی باز میشد.کیانا هم سرفه های وحشتناک و هر دو یه مقداری تب.آبریزش بینی هم که دیگر بماند.خلاصه با استفاده از بخور و کتوتیفن و برونسبان و استامینوفن و در مورد کیانا 12 ساعتی کپسول سیفیکسیم البته فقط دو روز بیماری کنترل شد.اما کیانا کم و بیش سرفه هایی دارد که این یادگار هر ساله است و با این هوای متاسفانه ...
29 دی 1393

بهونه!!!!!

سلام و صد سلام در این هوای سرد و سوزناک زمستونی به شما دوستان خوب و مهربونم سلام کیانا خانم و صدرا جون هوا واقعا سرده اما  متاسفانه خبری از برف و بارون نیست و این خیلی دردناک و ترسناکه خدا کنه بارون بیاد و زمین تشنه سیراب بشه...خدا کنه و اما صدرا جون میخوام باهات کمی جدی حرف بزنم و بهت هشدار بدم چند روزی هست که جنابعالی شروع کردی به بهانه گیریهایی کاملا متفاوت و اعصاب داغون کن هر روز عصر که از خواب بیدار میشی یه حالی از من بیچاره میگیری که نگو و نپرس!!!!نمونه های عینی و صادق:هفته ی پیش فک کنم دوشنبه بود که  از خواب بیدار شدی و فرمودی:من آبشار میخوام منم اینجوری آبشار چیه پسر جان؟؟با گریه و اخم و تخم به بنده فهموندید که منظورتون ت...
20 دی 1393

دعا!!!

سلام به همه ی دوستان مهربونم یادتونه که گفتم صدرا جون ما خیلی کم به طور اختصاصی برامون شعر میخونه اگر هم  بهش بگیم صدرا جون یه شعر میخونی برامون؟؟خیلی راحت ضایعمون میکنه و میگه نه!!! اما تا دلتون بخواد وقتی که میره حموم یا کاملا تو خودش باشه و مشغول بازی شعر میخونه اونم چه جور با دست و پا یا بی دست و پا بعله دیگه امروزم ظهر که پسریو از مهد آوردم گفتم ببرمش یه دوش بگیره که از میکروبهای مهد در امان باشه داخل حموم که مشغول آب بازی بود این شعریو که مینویسم براتون کامل کامل خوند و مرا بس ذوق زده نمود بعد از اینکه پدرش اومده میگم صدرا شعر دعا رو برای بابا هم میخونی؟؟؟باز بچم برگشت گفت نه!!!دوس ندارم اصلا انگار این بچه به دنیا اومده تا منو ضا...
14 دی 1393

قندک من!!!!

سلام به همه ی دوستان خوب و خوشگل و دوست داشتنی خودم و سلام به کیانا جان و صدرا خان.امروز گل پسر ما با مربیان مهدش رفته شهر بازی و حسابی خسته ست و هنوز خوابه پسری از اینکه میخواست بره شهر بازی خیلی خوشحال بود و میشه گفت با حالت دویدن و یورتمه به طرف مهد میرفت بله دیگه یه مشکل مراکز آموزشی در کشور ما همینه که چون فضای کوچیکی در اختیار بچه ها گذاشته میشه و به عبارتی همه تو یه اتاق فسقلی با در بسته باید چند ساعتیو سر کنن و اگه خیلی تکون بخورن و جنب و جوش داشته باشن میشن بچه شلوغه و فقط باید به آموزشها گوش کنن و فضای شادی ندارن،مخصوصا توی زمستون،این میشه که تا میخوان برن بیرون از محیط آموزشی انگاری بال درمیارن....اینه دیگه!!!!خب چند نمونه از شی...
10 دی 1393

مشق حسابی!!!!!

سلام و صبح زیبای زمستونیتون بخیر.امیدوارم همه ی شما دوستان مهربونم خوب و خوش و سلامت  کنار خونواده های گلتون روزگار رو سپری کنید.کیانا جون و صدرا جون به شما هم سلام میکنم.به شما که منو گاهی از شوق تا آسمونها بالا میبرید و گاهی با کارهای دنیای بچگیتون و دعواهاتون از اون بالا میندازین پایین خب بگذریم این مسائل همه جا هست و زد و خوردهای خواهر برادری از همون قدیم ندیما بوده پس حرجی نیست و باید بی خیالتر باشم و اما از پسرجان بگیم که روز چهارشنبه که رفتم دنبالش و از مهد میومدیم یه دفعه میگه:مامان!!!یک مشخ حسابی ذاریم که نمیــــــــــــــــــدونی!!!!!قبلا مخش بود حالا شده مشخ خلاصه ادامه شم میگفت:سخته مامان سخت که اصلا تو نمیدونــــــــــــــ...
5 دی 1393

سلام.....

سلام به همه ی دوستان خوبم و خواننده های خاموشم من نمیدونم چرا خوانندگان خاموش ما رخ نمی نمایند؟؟؟؟بابا یه کامنتی،رد پایی بذارین از خودتون!!!چی میشه مگه؟؟؟واقعا از شوخی گذشته همینکه آپ میشیم آمار بازدیدمون میره بالای 100 ولی کامنتامون همون دوست جونیهایی هستن که همیشه با هم در ارتباطیم.البته بگم ها منظورم این نیست که ما عقده ای و کامنت ندیده ایم ولی بد نیست گاهی از خودتون یه نشونه ای بذارین. خب و اما بگم که متاسفانه سرفه های پسری که تموم نشده بماند،دخملیمان هم سرفه می کنه اونم از نوع دردآور دکتر میگه هر دو آلرژی دارن و بگردین ببینین به چی؟؟؟ فعلا که میخوام برم سراغ داروهای گیاهی و آویشن و... یه مشکل دیگرمونم تبخال شدیدیه که من دچارش شدم و کل ...
14 آذر 1393

صدرا و تکالیفش و....

سلام به دوستان گل و کم پیدای خودم و سلام به عزیزای دلم کیانا و صدرا بله این روزها دوستای من یا مسافرت تشریف دارن یا سرشون شلوغه و مثل صدرا جان تکلیف دارن یا یهو تصمیم گرفتن ننویسن و یا حوصله ی آپ کردن ندارن و اینجاست که منم تنها موندم و کم بازدید شدم و نظرم اصلا ندارم و خلاصه خودمم و خودم اما دیدیم اینجوری نمیشه و بهتره یه پست بذاریم تا دوستان وقتی حوصله دار شدن یه پست جدید باشه که بخونن و باز دیدیم یکی از بهترین پستهای فعلی میتونه تکالیف صدرایی باشه که بچم با تلاش فراوان و زیر نظر بزرگتر خونمون یعنی  کیانایی با دقت انجامشون میده بله تا به حال 6 کاربرگ توسط جناب صدرا حل شده که البته  حل4 کاربرگ اولیه که با هم به پسری داده شده بود ...
22 آبان 1393